چکیده:
شیوه پردازش نمادها و شخصیت ها - دو عنصر داستانی برجسته- در مثنوی معنوی، از تاثیرپذیری مولانا از باورهایش در مورد انسان سرچشمه گرفته است. در این جستار کوشش بر آن است که برخی جنبه های رمزآمیز مثنوی معنوی، با بهره گیری از مفاهیم روان شناسی و اسطوره ای نمایان گردند. در این راستا مفاهیم روان شناسی داستان «رومیان و چینیان» در ارتباط با نظریه های ناخودآگاه فردی فروید، ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن یونگ و عقده های روانی یونگ و آدلر مورد تحلیل قرار گرفته اند که برخی از آنها نیز با توجه به مفاهیم عرفانی و اسطوره ای واکاوی شده اند. نظریه های یونگ در این داستان در مورد کشف و شهود، باورهای جمعی و کهن الگو ها، نمود بیشتری نسبت به نظریه های فروید و آدلر داشته اند.
خلاصه ماشینی:
"دل مؤمن با عبادت ، تهذیب ، سیر و سـلوک عرفـانی و زدودن تیرگـی از تعینـات دنیـایی صـاف مـی شـود و صورت های غیبی در آن منعکس و نقش های پاک نهادی مؤمن عارف و صوفی نمایان می شوند: آن صفـــای آینـــه ، لاشــک دل اســـت کــاو نقــوش بــی عــدد را قابــل اســت صــورت بــی صــورت بــی حــد غیــب ز آینــۀ دل دارد آن موســی بــه جیــب گرچــه آن صــورت نگنجــد در فلــک ن ـه بـه عـرش و کرسـی و نـی بـر ســمک زآنکـه محـدود اسـت ومعـدود اسـت آن آینــــۀ دل را نباشــــد حــــد بــــدان عقــل اینجــا ســاکت آمــد یــا مضــل زانـک دل بــا اوســت یــا خــود اوســت دل عکـــس هـــر نقشـــی نتابــد تـــا ابـــد ج ـز ز دل هـم بـا عـدد هـم بـی عــدد تــا ابــد هــر نقــش نــو کآیــد بــرو ـــی نمایـــد بـــی قصـــوری انــــدرو (مولوی ١/١٣٨٣: ٣٤٨٥- ٣٤٩١) ب- بررسی ناخودآگاه جمعی در شخصیت های داستان در داستان های تمثیلی و نمادین مولوی ، شخصیت ها مدام در حال دگرگونی اند از آن جهت که رومیان گاهی صوفیان و زاهدان پاک نهاد و گاهی اهل صیقل و پرچمداران عین الیقین و ساکنان مقعد صدق خدا هستند؛ همچنین صوفیان در تلاش برای تصفیه باطن و درون ، به زدودن تعلقات و ظواهر مادی می پردازند تا به علویت عرفانی و پاک نهادی برسند: اهـل صـیقل رسـته انـد از بــو و رنــگ هــر دمــی بیننــد خــوبی بــی درنــگ نقـــش و قشـــر علـــم را بگذاشـــتند رایـــــت عـــــین الیقـــــین افراشـــــتند برترنــد از عــــرش و کرســـی و خــلا ســـــاکنان مقعـــــد صـــــدق خـــــدا (مولوی ١٣٤٩٢/١٣٨٣-٣٥٩٩) در پایان مولانا به رمزگشایی شخصیت های رومیان و چینیان پرداخته و شخصیت های نمادین آنها را این گونه معرفی کرده است که رومیــان تصویری از نوع و گونه تمام صوفیان محسوبند، بدون استغراق در صنعت ، کتاب ، درس و تکرار سینه را پاک کرده اند، (زرین کوب ١٣٨٢: ١٩٦) به تهذیب نفس پرداخته اند و وجود روحانی خود را با مادیات و امور دنیوی آلوده نساخته اند: رومیـــــان آن صـــــوفیانند ای پـــــدر بـــی ز تکـــرار و کتـــاب و بـــی هنـــر ل ــک صــیقل کــرده انــد آن ســینه هــا پ ـاک از آز و حـرص و بخـل و کینـه هـا (همان /١/ ٣٤٨٣-٣٤٨٤) از سویی دیگر کشف (٣) و شهود(٤) صوفیان سبب می شود که آنها به وحدت وجود پس از کثرت برسند."