چکیده:
ابنعبدالوهاب برای تکفیر مسلمین ادلهای را اقامه کرده است که در این مقاله بعد از بیان ادله ابنعبدالوهاب، تناقضات موجود در آنها بیان شده و در نهایت اثبات گردیده است که این ادله با وجود هزینههای جانی و مالی برای اسلام، دچار فاحشترین اشکال یعنی تناقض است. این تناقضات با سه عنوان مختلف (1. مقلد یا مجتهد؛ 2. جواز استغاثه به مخلوق فیما یقدر علیه؛ 3. تکفیر اجماعی یا اجتهادی) به اثبات رسیده است. مراد از تناقض این است که محمد بنعبدالوهاب در اصل معتقدات خود گرفتار تناقض شده است.
خلاصه ماشینی:
"با این تأکیدات غلیظ و شدید، چگونه در کتاب کشف الشبهات حکم به جواز استغاثه به مخلوق فیما یقدر علیه شده است؟ آیا ابنعبدالوهاب عبادت نبی6را جایز دانسته است و رسول خدا6، حضرت موسی، جبرئیل و غیر اینها را در طلب استغاثه با خدا شریک کرده که در اینصورت طبق مبنای خود، مشرک و کافر است؛ چنانکه معترف است هر کس این عبادات را برای غیر خدا بهکار برد، مشرک و کافر است: «من صرف منها شیئا لغیر الله تعالی فهو مشرک کافر وإن صلی وصام وحج وزعم أنه مسلم» 3 .
1 درخواست اصلاح پارگی نخ نعلین، قطعا از اموری است که لایقدر الا الله نیست و از دست مخلوقین هم برمیآید، اما رسول الله فرمودند از خدا طلب کنید و قطعا این طلب عبادت خواهد بود، اما طبق قیدی که ابنعبدالوهاب در عبارت خود آورده است، باید بسیاری از دعاها را که از خداوند درخواست میشود، از زمره عبادات خارج بدانیم؛ درحالیکه این نتیجه بر خلاف آیات قرآن کریم 2 و سنت نبوی 3 و نیز برخلاف مبانی وهابیت در عبادی بودن دعاست.
در بحث سوم نیز جای تعجب است که وقتی ابنعبدالوهاب خود اعتراف میکند که در موارد اجماعی همه مکلف به اطاعتاند ولی در موارد اختلافی هر کسی باید طبق اجتهادی که در منطقه خود است، عمل کند و معذور هم خواهد بود (زیرا به اعتراف همه علما از جمله وهابیت داشتن تأویل عذر محسوب میشود)، چگونه حکم به تکفیر مسلمانان کرده است؛ درحالیکه قطعا عاجز بودن اولیای خدا بعد از مرگ مورد اجماع امت نبوده است و نمیتوان با حکمی که اجماعی نیست، دیگران را محکوم کرد و این مورد هم از تناقضات اساسی ابنعبدالوهاب است."