خلاصه ماشینی:
"فراگیری آرمان چپ آنچنان بود که جهان سوم این جهان خارجاز منظومههای راست و چپ و تشنۀ عدالت ملی و جهانی،به سوی خودجلب کرد و آنان که در سیطره ادبیات انقلابی بودند،این آرمانها رافراگرفتند و به گذرنامۀ عمل،به جد ازآن بهره بردند و انقلاب ایراننیز خارج از این گفتمان نبود و بازیگران آن نیز هم با این رویکرد بودکه حتی اقتصادخواندگان جهان غرب نیز،آن زمان که انقلابی شدند،ادبیات رایج را به صرافت دریافتند و در عمل نه آنچنانکه خواندهبودند و درک میکردند که آنچنانکه خوانده بود و درک میکردندکه آنچنانکه احساس میکردند،سیاستگذاری و اجرا میکردند و دراین فضا چه انتظار از آنان که بدور از درسهای سرمایهداری بودند وبه دور از علم اقتصاد و نهایت محتوم این شرایط همانا اصل قرار گرفتندولت در اقتصاد جمهوری اسلامی بود،آنچنانکه در اصل 44 آمده،و بدون کشیدن بخش تعاونی و بخش خصوصی به عنوان نهاد اقتصادبازار،تنها برای تکمیل کردن و آن هم برای چه سطحی از اقتصاد کهنمادش دامداری باشد.
با پایان یافتن عمر کابینه دوم سازندگی و رویکرد فضای بازسیاسی،دولت محمد خاتمی،بسیاری بر این اعتقاد بودند که کابینهاز مباحث اقتصادی به جد دور افتاده است،اما ریاست جمهوری باتشکیل کمیتهای برای حل مسائل اقتصادی،بر این امر تأکید کرد که ازمنظر وی اقتصاد و متغیرهای کلان آن نقش پراهمیتی برای وی دارند،ضمن آنکه به جز سالهای ابتدایی تشکیل کابینه که به علت ارزانبودن قیمت نفت در بازارهای جهانی،متغیرهای کلان اقتصادی رو بهافول بودند،محمد خاتمی آنچنان سخنی برای گفتن نداشت،لیکن پساز این سالها،همواره در هنگام تقدیم بودجه به مجلس،از عملکرداقتصادی خود دفاع مینمود و از همان ابتدا با وجود تضادی که در میانتصمیمگیران اقتصادی دولت وی وجود داشت،لیکن دولت وی هموارهبر تفسیری تازهتر از اصل 44،تأکید اشت،گویی فضای باز سیاسیخودبهخود به فضای باز اقتصادی دامنمیزد و از آنسو اجتماع را نیزدربر میگرفت و اصلی که بنا به مقتضیات زمانی،تفسیری کلاسیک ازآن شده بود،اینک برای اهداف توسعهای دولت،مانعی به شمار میرفت."