چکیده:
از جمله ابعاد جهانی شدن، جهانی شدن فرهنگ میباشد. جهانی شدن فرهنگ فرایندی پویا است که هر روز بر پیچیدگی و فشردگی آن افزوده میگردد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهانی شدن فرهنگ برهویت ملّی دانشجویان دانشگاه یاسوج است. روش انجام این پژوهش پیمایشی بوده و حجم نمونه در این پژوهش بر اساس فرمول لین 400 نفر دانشجوی زن و مرد دانشگاه یاسوج و با روش نمونه گیری طبقهای بصورت تصادفی انجام گرفته است. ابزار پرسشنامه حاوی گویههای محقق ساخته و هنجاریابی شده میباشد. روایی آن از طریق اعتبار صوری وپایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ سنجیده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که هویت ملّی افراد مورد مطالعه نسبتا قوی میباشد. با این حال جهانی شدن فرهنگ آنرا تحت تاثیر قرار میدهد. به طوری که از بین 5 فرضیه مرتبط با تاثیر جهانی شدن فرهنگ بر هویت ملّی، 4فرضیه تأیید شد. با استفاده از رگرسیون چند متغیره مهمترین متغیرهای مستقل اثر گذار بر هویت ملّی، استفاده از آثار مکتوب غیربومی، مصرف گرایی، کثرتگرایی و جنسیت شناخته شد. نتیجه نهایی آنکه حدود 38 درصد از واریانس هویت ملّی در این پژوهش از طریق متغیرهای مذکور تبیین گردید.
خلاصه ماشینی:
از طرف دیگر دانشجویان دانشگاه موردمطالعه (دانشگاه یاسوج) در فضای قومیتی قوم لر از پشتوانهای ویژه برخوردارند که این ابهام را به وجود میآورد، در چنین فضایی بازاندیشی در هویت ملی تا چه حد متأثر از مقوله جهانیشدن فرهنگ است؟ اهمیت و هدف پژوهش امروز انقلابی شگرف در فنون ارتباطی و اطلاعاتی و شکلگیری یک نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی دیجیتالی، بنیاد مالی جامعه را چنان دگرگون کرده که هیچگونه انزوا گزینی و کنارهگیری را برنمیتابد و حتی دورافتادهترین و سنتیترین جوامع نیز از بستن مرزهای خود به روی جریانها و شبکههای جهانی ناتوان هستند (Castels, 1996: 1) از آنجا که ایران، جامعهای در حال گذار یا درحالتوسعه است و در چنین جامعهای به دلیل فروپاشی نظامها و ساختارهای سنتی ازجمله اجتماعات روستایی و عشایری، گسترش شهرنشینی، تحرکات جمعیتی و اجتماعی و تشدید تعاملات بین فرهنگها، اقوام و ملل متفاوت، اغلب مردم بهویژه جوانان در برابر الگوهای محلی، ملی و جهانی متفاوت و گاه متعارض قرار گرفتهاند و بسیاری از این افراد با کنده شدن از بنیادهای سنتی و در شرایط ضعف یا نبود ساختارهای جدید مدنی و یا ناتوانی در تشخیص الگوهای مناسب دچار تعارض، سردرگمیو بلاتکلیفی میشوند، در چنین شرایطی زمینه ظهور بحران هویت، سرخوردگیهای روانی، ایجاد تعارض و تزلزل در مسیر حرکت کشور و شکاف میان نسلها، هنجارشکنیها و اختلال در نظم پدید میآید.