چکیده:
در این مقاله بر این ادعا اقامه دلیل شده است که برخی از آراء کلامی و نیز برخی از اعتقادات عمومی مومنان مسلمان،با رای فرا - اخلاقی ابن سینا ناسازگار است و بر این اساس، مومنان و متکلمان نمیتوانند به نحوی سازگار و بدون تهافت، رای ابن سینا را بپذیرند. به دیگر سخن، اگر فرض را بر صحت برخی آراء کلامی و آن اعتقادات عمومی بگذاریم، باید رای ابن سینا را نادرست بدانیم. ما در این مقاله، پس از طبقهبندی کردن رای ابن سینا و نشان دادن جایگاه آن در جغرافیای آرای فرا- اخلاقی، سه اشکال کلامی رای وی را توضیح دادهایم. اشکال نخست، ناظر است به ناسازگاری قاعده عموما پذیرفته شده در میان متکلمان و حتی اصولیان امامیه، یعنی: قاعده پذیرفته شده در میان متکلمان و حتی اصولیان امامیه، یعنی: قاعده تلازم عقل و شرع ( کلما حکم به العقل، حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع، حکم به العقل). اشکال دوم، ناسازگاری یک دیدگاه رایج کلامی ( برهانپذیری احکام شرعی) را با رای سینوی هدف قرار داده است. و اشکال سوم، به ناسازگاری یک اعتقاد بسیار رایج در میان مسلمانان( اخلاقی و نیکو بودن تمام افعال الهی) با دیدگاه سینوی نظر دارد.
خلاصه ماشینی:
بدينترتيب، ابنسينا قضاياي اخلاقي را از مشهورات خاصه دانسته است و مشهورات خاصه را نيز قضايايي شناسانده است که قواي شناختي انسان (عقل و وهم و حس) بهتنهايي قادر بر شناخت آنها نيست، بلکه تصديق و پذيرش آنها تنها بهيکي از سه راه زير ممکن است: تربيت اجتماعي يا فرهنگپذيري استقراء ناقص احساسات نفساني علت اين امر نيز آن است که مشهورات خاصه، خود محصول استقراء، يا احساسات نفساني، يا قوانين اجتماعي و قراردادهاي عقلايياست.
به نظر نميرسد دستکشيدن از انطباق احکام اخلاقي و شرعي، براي متکلمان و اصوليان چندان آسان باشد، چنانكه پذيرش بيثباتي احکام شرعي نيز به هيچوجه موجّه نيست؛ بنابر اين، از منظر کلامي نميتوان رأي نسبيگرايانة ابنسينا را پذيرفت.
اما بيان تلازم مقدم و تالي در مقدمة نخست اين است که بنابر پذيرش رأي ابنسينا، برخي از افعال الهي، مانند شرور طبيعي، عذاب اخروي، و خلقت شيطان، اخلاقاً قبيح خواهد بود؛ زيرا عقلاء بهدليل مفاسد اين افعال براي انسان، آنها را بهاتفاق قبيح ميدانند.
اما روشن است که هيچ مؤمني نميتواند اين سخن را بپذيرد، در اين صورت، اگر بخواهيم بر پذيرش رأي ابنسينا پافشاري کنيم، بايد افعال الهي را مشمول احکام اخلاقي ندانيم.
استدلال زير، که در قالب برهان خلف صورتبندي شده، نشان ميدهد که چنانچه مؤمنان شرور طبيعي را فعل خداوند بدانند، نخواهند توانست رأي ابنسينا را بپذيرند: اگر احکام اخلاقي، قراردادهاي عقلايي بر پاية مصالح و مفاسد انساني باشد، آنگاه شرور طبيعي قبيح و ناپسند است؛ زيرا شرور طبيعي، فاقد مصلحت براي انسان است.