چکیده:
رواقیّون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از فلسفه، منطق، و طبیعیّات بهره گرفتند. آنها به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه میکردند، و برای اثبات شیوههای اصولی خود، از تجربهپذیری امور و ارتباط علّی- معلولی پدیدهها کمک میگرفتند. این خود، از جمله دلایلی است که ثابت میکند رواقیّون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طبیعی توجّه داشتند. متافیزیک رواقی نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی، شبیه خیر و شرّ، فضیلت و رذیلت و ... توجّه داشت، امّا، آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه میکردند. رواقیّون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه موافق با طبیعت است، دارای ارزش مثبت و آنچه مخالف آن است، دارای ارزش منفی خواهد
بود. طبیعت هر چیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری که طبیعت جهان یا خالق¬اش در وجود او قرار داده است، پیروی کند؛ زیرا در سراسر جهان اصول علّی و معلولی حاکم است و هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق می افتد، پس باید بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کرد. دیدگاه¬های جهان شناسی آنان در اخلاقیّات آنها بسیار تاثیر گذاشت و اصولا رواقیّون برای استحکام پایههای اخلاقیشان از بحثهای فلسفی، طبیعت¬شناسی و معرفت بیرونی توجیه می کردند.
شیوهی تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تبیینی است؛ و مبانی اخلاق رواقی با توجّه به دیدگاه های آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داده شده است.
خلاصه ماشینی:
طبيعت در فلسفهی رواقي چند معنا دارد: طبيعت (در معناي اوّل): 1) به معنای مرگ؛ يعني رواقي با مفهوم مرگ آشناست؛ بنابراين، از مرگ نميترسد، چون شّر نيست و امری طبیعی است؛ به اين معنا، رواقي ارادهاش را با طبيعت هماهنگ ميكند؛ 2) قبول و پذيرش اينكه هر چيزي در جهان براي همهي موجودات اتفاق ميافتد؛ همهی حيوانات و گياهان از اين نظر طبيعياند؛ 3) از جمله كنش يا عمل جانداران، سوخت و ساز آب و تغذيه و دفع فضولات است.
همچنین، اینکه هر مخلوقِ بالغي به طور قابل توجّهي خودش را ميشناسد و ميداند كه تغيير چنداني نميكند؛ به همين خاطر، ميداند كه براي زمان زيادي بدون تغيير باقي ميماند 5 (هر انساني خودش را دوست دارد، یعنی دوست دارد كه زنده بماند)، تمام اینها موجب میشود انسان هنگامي كه بالغ شد، متوجّه عقل و هوش خود شود، تا آنچه را كه به روشني توسط عقل خودش كسب ميكند، بپذيرد؛ همچنین میرساند که -Stephens, William, 2007, stoic ethics, p.
امّا، در ديدگاه هستيشناسي، كلّ طبيعت براساس مشيّت خداوند كه يك موجود فوقالعاده است، خلق شده است؛ بنابراين، با توجّه به تعريف اپيكتتوس از غايت نهايي 4 و خداوند به عنوان موجودي كه جهان را موجبيّت 5 ميبخشد، زندگي موافق با طبيعت در نظر آنان، يعني قبول مشيّت و تسليم در برابر مقرّرات و قوانين الهي؛ براین پایه، فلسفهی رواقي مبتني بر همه خدايي (وحدت وجود) است.