چکیده:
هدف اصلی این مقاله، تبیین ابعاد مفهوم تناسب آموزش عالی با تاکید بر درک مفهوم نقش اجتماعی دانشگاه در گفتمان جامعه دانشی است. تعریف کارکرد خدمت به جامعه در کنار دو کارکرد اصلی نظام آموزش عالی یعنی آموزش و پژوهش بر نقش اجتماعی دانشگاه ها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه در سطوح مختلف آن دلالت دارد. عنصر کلیدی در ارزیابی اثربخشی و کارایی این نظام، «تناسب» می باشد که به عنوان معیاری در کنار سایر معیارهای کیفیت و شفافیت، مطرح است. بنابراین، در پاسخ به این سوال اساسی که کارکرد جدید دانشگاه در جامعه دانشی چگونه معنا می شود و با مدنظر قرار دادن چه معیارهایی می توان با چالش هایی که دانشگاه ها در هزاره سوم با آن روبه رو هستند، مقابله کرد. در این خصوص، دیدگاه های مطلعان کلیدی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این مصاحبه ها، «تناسب» را به عنوان یک مقوله کانونی در ارتباط با چهار مقوله فرعی دیگر شناسایی کرد. تناسب آموزش، تناسب پژوهش، تناسب تخصص، تناسب دانش و تناسب رشته تحصیلی از جمله ملاک های اصلی در تعریف و اندازه گیری تناسب در آموزش عالی به شمار می آیند. علاوه بر این، با تقویت و ارتقای فرهنگ دانشگاهی، ساختار و مدیریت، جنبه های مالی و اقتصادی، سیاست های آموزشی و پژوهشی و نظام سنجش و ثبت حقوقی مناسب می توان بسترهای لازم برای ایجاد تناسب را فراهم نمود.
The main goal of this article is to explain the dimensions of higher education relevancy with an accent on understanding the concept of social role of university in discourse of knowledge society.Definition of the function of service to a society alongside two main functions of higher education system namely teaching and research implies the social role of universities in responding to the needs and expectations of a society at different levels. A key element in assessing theeffectiveness and efficiency of this system is relevancy which has been raised as a criterion besides other criteria such as quality and transparency. Hence، the main informer’s views were analyzed to respond to the basic question of what is the new function of university in knowledge society. The second question was what measures should be consideredto deal with challenges that universities face to them in the third millennium. The results of these interviews identified “relevancy” as the focal category in relation to other four sub-categories including teaching relevancy، research relevancy، proficiency relevancy، knowledge relevancy and study area relevancy which are considered as the main criteria in defining and measuring relevancy in higher education. Moreover، we can lay an apt ground to provide relevancy by strengthening and improving academic culture، structure and management، proper assessment and legal recording system، educational and research policies، and finance and economy aspects of a university.
خلاصه ماشینی:
1. Marginson مع هذا، با نظر به درک اهميت نقش اجتماعي دانشگاه ها در جامعه دانش محور ايـن سوال اساسي مطرح ميشود که دانشگاه ها در ايفاي نقش خود در خدمت به جامعه که در بيانيه مأموريت آنها تصريح شده است ، چگونه ميبايست عمل کنند؟ به بيان ديگر، با نظر به ارتقاي جايگاه ايران در توليد علمي و به تبع آن انباشت توليدات دانشي طـي سالهاي اخير، چگونه ميتوان زمينه هاي بهره گيري از پتانسيل و توانمنديهاي دانشـي اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها را فراهم سـاخت ؟ بـدون ترديـد پاسـخ بـه ايـن قبيـل سوالهاي، متضمن تحليل نقـش اجتمـاعي دانشـگاه هـا در گفتمـان جامعـه دانشـي و الزامات آن در ايفاي اين نقش خواهد بود.
بنابراين ، در راستاي پاسخ به سوالهاي فوق ، سوال اصلي کـه در ايـن مقالـه بـدان پرداخته شده است اين است که اساسا تناسب بـه عنـوان يکـي از معيارهـاي ارزيـابي عملکرد دانشگاه ها چنانکه در بيانيه هاي کنفرانس هاي جهاني در قلمرو آمـوزش عـالي مورد تأکيد قرار گرفته است ، چيسـت ؟، ابعـاد اصـلي آن کدامنـد؟ و در نهايـت اينکـه الزامات زمينه اي مناسب براي ايجاد تناسب در رشـته هـاي مهندسـي (مـورد دانشـکده مهندسي دانشگاه فردوسي ) کدامند؟ بر اين اساس ، در ادامه ، ضمن مروري بر تحولات کارکردي دانشگاه ها در گذار به جامعه دانشي ، نقش اجتماعي دانشگاه در گفتمان جديد در چارچوب کارکرد خـدمت به جامعه مورد بحث قرار خواهد گرفت .