چکیده:
هدف این مطالعه بررسی تاثیر ساختار مالکیت (تمرکز و ترکیب) بر ارزش شرکتها است. نمونه آماری پژوهش شامل 69 شرکت طی سالهای 1384-1388 بوده است. روش آماری مورد استفاده، «دادههای پنلی» است. برای آزمون رابطه بین ساختار مالکیت و ارزش شرکت از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از عدم وجود رابطه معنادار بین تمرکز مالکیت سهامدار اصلی، متغیر لگاریتمی سهامدار اصلی و شاخص هرفیندال با ارزش شرکتها است. از سوی دیگر بین تمرکز مالکیت پنج سهامدار اصلی و متغیر لگاریتمی آن با ارزش شرکتها رابطه معنادار وجود دارد. نتایج آزمون اثرات نوع مالکیت نشان میدهد که بین ارزش شرکتها با مالکیت انفرادی و نهادی رابطه مستقیم و معنادار و با مالکیت دولتی منفی و غیرمعنادار وجود دارد.
The purpose of this study is to investigate the effect of ownership structure (concentration and mix) on firms value. Statistical sample of research included 69 firms during the years 2005-2009. Statistical method which has been used in this research is «panel data». Multiple linear regression has been used for testing the relationship between ownership structure and firm value. Findings have indicated that there is not a significant relationship between ownership concentration of main shareholder، logistic variable of main shareholder and Herfindahl index with firms value. On the other hand، there is a significant relationship between ownership concentration of five main shareholders and their logistic variable with firm value. The results of testing the effects of the kind of ownership show that a positive and significant relationship exists between firms value with individual and institutional ownership، and a negative and insignificant relationship exists between firm value with governmental ownership.
خلاصه ماشینی:
"برای آزمون رابطه بین ساختار مالکیت و ارزش شرکت از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است.
یافتههای پژوهش حاکی از عدم وجود رابطه معنادار بین تمرکز مالکیت سهامدار اصلی، متغیر لگاریتمی سهامدار اصلی و شاخص هرفیندال با ارزش شرکتها است.
نتایج آزمون اثرات نوع مالکیت نشان میدهد که بین ارزش شرکتها با مالکیت انفرادی و نهادی رابطه مستقیم و معنادار و با مالکیت دولتی منفی و غیرمعنادار وجود دارد.
در فرضیههای 1، 2 و 5 با توجه به بالا بودن R2، ضریب و آماره t متغیر تمرکز مالکیت سهامدار اصلی، متغیر لگاریتمی سهامدار اصلی و شاخص هرفیندال اگرچه حاکی از وجود یک رابطه مثبت بین تمرکز این متغیرها با ارزش شرکت می باشد؛ اما معنادار نیست.
در فرضیه 3، با توجه به R2 مدل برازش شده میتوان ادعا کرد، حدود 41 درصد از تغییرات در ارزش شرکت توسط متغیرهای تمرکز مالکیت پنج سهامدار اصلی و اهرم مالی توضیح داده شده است.
524 به منظور آزمون این فرضیهها از رگرسیون خطی و مدلهای زیر استفاده شده است: مدل اول: متغیر مستقل یک مورد مجازی است که وقتی سرمایهگذار اصلی دولت (GOV) است، مقدار یک دارد و در غیر این صورت صفر می گیرد.
نتیجهگیری و پیشنهادات این پژوهش تاثیرگذاری ساختار مالکیتی به عنوان یک سازو کار درونی کنترل شرکت در بازار سرمایهی ایران را ارزیابی و شواهد جدیدی در مورد تاثیر تمرکز مالکیت سرمایهگذاران و اثرات مربوط به ویژگی سهامداران اصلی بر ارزش شرکت را مطرح کرده است.
»Dominant institutional owners and firm value«, Journal of Banking & Finance, vol."