چکیده:
مکتب وقوع به لحاظ تحولات سیاسی ـ اجتماعی در پیونـد بـا دو دورة تیمـوری ـ به خصوص در نیمه دوم قرن نهم ـ و دورة صفوی است . این سبک از اوایل قرن دهم آغاز شد و در اواسط همان قرن رشد کـرد و تـا ربـع اول قـرن یـازدهم ادامـه یافـت . درخصوص اشعار مکتب وقوع و تحلیل محتوای آن مباحثی پراکنده گفته شده اسـت ، اما درمورد خاستگاه جغرافیایی آن ، تاجاییکه مولفان جستجو کـرده انـد، هـیچ بحـث جدیی مطرح نشده است . نویسندگان در این مقاله کوشـیده انـد بـا توجـه بـه حضـور پیشاهنگان مکتب وقوع در آذربایجان و متعاقبا تحول در عرصه نقاشی مکتـب تبریـز، به نقش دارالسلطنه تبریز در پذیرش و بالندگی نگاه های آفاقی در عرصه هنر و ادبیات بپردازند.
خلاصه ماشینی:
این تلاش در بافت تاریخی خود، حرکتی ارزشمند و متعـالی بود که اگر با پشتوانه های نظری اصیل و تعاریف گسترده تر از «واقعیت » همراه میشـد و فقط در رابطۀ واقعی بین عاشق و معشـوق ـ همـان گونـه کـه وقوعیـون بـاور داشـتند ـ محدود نمیماند، میتوانست رهاوردهایی همچون تصاویر بدیع شاعران سـبک خراسـانی در محاکات از محیط و طبیعت داشته باشد و یا نظیر شعر مشروطه به انـدازه و اقتضـای تحولات زمان خود، موضوعات و تجارب جدید زندگی را ـ که به مـوازات تشـکیل دولـت صفوی ایجاد شده بود ـ در شعر مطرح کند؛ برای نمونه ، سـؤالات و دغدغـه هـای ذهنـی شاعر را درخصوص تغییر مذهب رسمی کشور ـ که از مهم تـرین اتفاقـات آن دوره بـود ـ دست کم به صورتی رمزآلود و رندانه در شعر بازتاب دهد، اما متأسفانه این تجربه فقط در رابطۀ میان عاشق و معشوق محصور ماند و به دلیل ارتباط تـاریخی غـزل بـا موضـوعات مرتبط با عشق ، از میان انواع قالب هـای شـعر فارسـی، فقـط غـزل را در بـر گرفـت و در قالب های دیگر ـ همچون قصـیده ، قطعـه ، ربـاعی، مثنـوی ـ وارد نشـد؛ و مضـمون هـای مختلف دیگر ـ از جمله مدح پیامبر و ائمه ، پرداختن بـه حکمـت و عرفـان و گـاه پنـد و اندرز، یا طرح داستان های عاشقانه ـ در این قالب ها به حیات خود ادامه دادند.