چکیده:
از مهم ترین ویژگیهای شعر مهدی اخوان ثالث (١٣٠٧-١٣٦٩) روایی بـودن آنهاسـت ؛ امـا آنچه به شعرهای روایی او برجستگی ویژه ای میبخشد و آن را از آثـار شـاعران معاصـرش متمایز میسازد، شیوه ها و شگردهای او در روایت است . وی در شـعر از عنصـر روایـت بـه گونـه ای خـاص اسـتفاده کـرده اسـت کـه بـا وجـود نقـش برجسـته بسـیاری از شـگرد (=تکنیک )ها، ساختار روایی شعر هرگز لطمه ای به جوهر شعر نمیزند. به عبارت دیگر، در آثار او بیش از آنکه شعر در خدمت روایت داستانی قرار گرفتـه باشـد، عناصـر داسـتانی و روایی به خدمت شعر درآمده اند. این مقاله به بررسی و تحلیل شـگردهای روایـت شـامل : شخصیت پردازی، گفت وگو، توصیف ، فضاسازی، شـیوة آغـاز روایـت هـا، شـیوه هـای بیـان نمایشی، نقطه اوج و فرود، مرحله گذار در منظومه های روایی اخـوان ثالـث مـیپـردازد و کارکرد ویژة هر یک را در شعر او نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
استفاده از شگردهای داستان نویسی ـ مانند خلق شخصیت هـای زنـده و پرتحـرک ـ بهره گیری از گفت وگوهـای طبیعـی و شـیوة داسـتان در داسـتان (frametale/story)، تعلیق (suspense)، گره گشایی (denouement)، اوج (climax) و فرود، دخل و تصرف در روایت ، آشناییزدایی و بسیاری جزئیات دیگر در شعر اخوان به گونه ای است کـه گـاه به نظر میرسد نقش مهمی در پیشبرد روایت داستانی ایفا نمیکنند، اما در واقـع وجـود همان جزئیات عاملی است که خواندن چندبارة آنها را برای خواننـده لـذت بخـش کـرده است .
از کارهایی که در این زمینه به صورت مقالـه یـا کتـاب و پایـان نامـه انجـام گرفتـه اسـت ، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پایان نامۀ «روایت و روایت گـری در شـعر فارسـی از آغـاز تـا امـروز» نوشـتۀ حمیـرا سلیمانی تپه سری؛ مقالۀ «آمیزش شعر و داستان در آثار اخوان » نوشتۀ سید مهدی زرقانی؛ مقالۀ «شاعر فلاش بک ها» نوشتۀ محمد هاشمی؛ مقالۀ «اخوان ، شاعر بزرگ سرزنش جهان » نوشتۀ رضا براهنی .
اخوان در روایت هـایش از دو شـیوة «توصـیف و گفـت وگـو» (چنـان کـه در شـعرهای «هنگام »، «قصۀ شهر سنگستان »، «سترون »، «مـرد و مرکـب ») و «گفـت وگـو» بـه تنهـایی (چنان که در «آواز گرگ »، «گفت وگو»، «ندانستن ») استفاده میکند؛ آن گاه که از «توصـیف و گفت وگو» بهره میجویـد، روایـت بـا توصـیفات راوی و گفـت وگوهـایی کـه در میـان شخصیت های داستان درمیگیرد، ادامه مییابد؛ و آنجا که از شیوة «گفت وگو» به تنهایی استفاده میکند، روایت با گفت وگوهای شخصیت ها جان میگیرد و فقـط بـا اسـتفاده از همین گفت وگوهاست که مخاطب از تمام وقـایع آگـاه مـیشـود؛ بـرای مثـال ، در شـعر «گفت وگو» بدون هیچ گونه توصیف و توضیحی، گفت وگوی میان دو نفر طرح مـیشـود.