چکیده:
مقاله حاضر نقدی است بر مقاله «نقش علم نحو در دستیابی به قرائت صحیح قرآن» که در شماره هفتم مجله قرآن شناخت (ص 85ـ104) به چاپ رسیده است. ناقد بعد از مقدمه ای ملاحظات خود را به ترتیب عناوین مقاله بیان و در پایان نتیجه ملاحظاتش را ذکر کرده است. نویسنده بعد از بیان نکاتی کلی در پاسخ ناقد، ملاحظات ناقد را طی شماره هایی بیان کرده و به آنها پاسخ داده است.
خلاصه ماشینی:
"ثانیا راه دستیابی به قرائتی که انتساب آن به پیامبر قطعی باشد چیست؟ مؤلف محترم در مقدمه چنین آوردهاند: «معیار درست و مطمئن برای دستیابی به قرائت صحیح، نقل و سماع است، اما اگر دسترسی به قرائت صحیح از این طریق امکان پذیر نبود، با بررسی قرائتهای اختلافی و مطابق بودن یا مطابق نبودن آنها با قواعد نحوی نیز میتوان تا حدودی به قرائت صحیح نزدیک یا از قرائت غیرصحیح دور شد».
بیتی که در آن ابن مالک به قاعدة مزبور اشاره کرده از این قرار است: «و عمدتی قراءة ابن عامر/ و کم لها من عاضد و ناصر» نگارنده کلمة «عمدتی» را «عمدهترین» ترجمه «به» حرف جر«باء» را اعاده نکرده، قرائتی مرجوح خوانده و قرائت نصب «الأرحام» را بر آن ترجیح داده است؛ چراکه از نظر نحوی در صورت عطف بر ضمیر مجرور اعاده جار بر عدم اعادة آن ترجیح دارد.
وی در پایاننامهاش مینویسد: «یکی از معیارها و ملاکها در دستیابی به قرائت صحیح، قواعد نحوی است» 525 و بعد از نقل چند نمونه از آیات که یکی از آنها همین آیه مورد بحث است، میگوید: «از آنچه در بالا گفتیم این نتیجه حاصل میگردد که علم نحو میتواند یکی از معیارهای دستیابی به قرائت صحیح و قابل انتساب به خداوند برای مفسرانی باشد که قائل به تواتر قرائتهای هفتگانه نیستند».
بررسی قاعدة «اعاده جار در عطف بر ضمیر مجرور» نویسندة محترم مقاله در نقل، توضیح و تبیین درست این قاعده نیز دچار خطا شده است؛ زیرا اولا قبل از بیان خود قاعده و دیدگاهها به تعلیل (نه تبیین و توجیه آن طور که نویسنده مقاله تعبیر کرده) قاعده پرداخته است؛ ثانیا گفته شده اصل این قاعده مورد اتفاق نحویان است و اختلاف آنان در لزوم یا نیکویی رعایت آن است."