چکیده:
از آن هنگام که افلاطون چـالش میـان خـدایان و ثبـوت ارزش هـا و هنجارهـای اخلاقی را در معمای اوثیفرون طرح کرد، تنسیق هـای مختلفـی از نسـبت منطقـی میان دین و اخلاق ترسیم شده است که انحاء نسـبت مفهـومی ، ثبـوتی ، اثبـاتی ، انگیزشی ، جامعه شناختی و ... از جملـه آنهاسـت . ایـن پـژوهش متکفـل بررسـی وابستگی معناشناسانه اخلاق به دین است که بر اساس آن همه یا برخی از مفاهیم اخلاقی تنها با ارجاع و تحویـل بـه مفـاهیم دینـی تعریـف پـذیر اسـت . چنـان کـه خواهیم دید انحاء این گونه از وابستگی حتی در قرائت های تعدیل یافته آن ، کـه اوصاف اخلاقی را با ضمّ قیودی وابسته به فعل ارادی خدایی مهرورز، خیرخـواه یا ... می انگارد، هیچ یک تاب و توان فائق آمدن بر نقدها و اشکالات پـیش رو را نداشته اند.
خلاصه ماشینی:
اگر بار دیگر بحث خود را بر همان مفاهیم امـر و اراده الاهـی محدود کنیم ، آیا تنها اوامر و خواست هایی که از طریق کتاب مقدس به ما رسانیده شده اسـت در فهم اوصاف اخلاقی به کار گرفته می شوند یا علاوه بر آنچه در متـون مقـدس وحـی شـده است روش های دیگری نیز برای دستیابی به خواست یا امر الاهی داریم چه اینکه فیلسـوفانی چـون جـان آوسـتین (١٠٤ .
ممکـن اسـت یـک مسـلمان زنای بـا محـارم یـا غیبـت مسـلمان دیگـر یـا یـک یهـودی تحریم هـایی کـه در برابـر خـوردن گوشـت خـوک و خمیـر ترشـیده یـا کـار در روز سـبت ١ دارنـد را مخـالف بـا اوامرالاهـی تلقـی کنــد، امــا آنهــا را از نظــر اخلاقــی نادرســت ندانــد و احتمــال حــادتر آنکــه ممکــن اســت یــک مؤمن مسیحی یا یهودی معتقـد باشـد گـاه افعـالی کـه مـورد امـر الاهـی واقـع شـده اند خـود، از نظر اخلاقی نادرست اند و لذا در خود این اوامر الاهی ، اخلاق نادیده انگاشته شده است .
امـا چگونـه افـراد متفـاوت می تواننـد بـا وجـود باورهـای کـاملا مختلـف دربـاره اوصـاف یـک شـی ء بـه طـور یکسـانی بـه آن اشـاره کننـد؟ پاسـخ آن است که اوصاف اشیاء تنهـا در مرحلـه نامگـذاری ١ اسـت کـه مـورد توجـه کـاربران زبـان قـرار می گیرد، اما این اوصـاف در معنـای واژه مـورد نظـر تـأثیری ندارنـد و بـه همـین جهـت اسـت که کاربران بعـدی می تواننـد بی آنکـه اشـاره ای بـه ایـن ویژگی هـا داشـته باشـند و یـا حتـی از آنها آگاه باشند تنها به واسطه دیگـر افـراد از ایـن اسـم ها آگـاهی یافتـه و آنهـا را بـرای ارجـاع به همان اشیاء به کـار ببرنـد.