چکیده:
آثار نویسندة سوری که نام دیونوسیوس آرئوپاگوسی (نوکیش آتنی، ح500 م) را بر خویش داشت، بیش از هر راهب شرقی دیگر تأثیری مستقیم بر غرب لاتینی گذاشت. مکتوبات او بسیار غیرمتعارف و تقریبا به سبک دعا، و آکنده از نوواژههاست. بسیاری او را خالق «الهیات عرفانی» میدانند و بر این باورند که وی توانسته است به گونهای موفقیتآمیز حقیقت ایمان مسیحی را از طریق مفاهیم فلسفۀ نوافلاطونی تعلیم دهد. وی در ارائه نظریههایی دربارۀ ماهیت خداوند، تفوق گوهر الهی بر سلب و ایجاب، استعلاء مطلق و وحدانیت خداوند، تجلی ذات اقدس الهی در مخلوقات، خداگونگی و اتحاد با خداوند پیشگام بوده است.
خلاصه ماشینی:
"سرانجام به خطاهایی میپردازیم که از کتب تاریخی مشکوک و کاذب گرفته شدهاند و باید پرسید که آیا افسانههای مربوط به معجزات خیالی و موهوم در زندگی قدیسان و نیز تواریخ مربوط به اشباح و ارواحی که علمای کلیسای مسیح برای اثبات عقاید خود در مورد جهنم و عالم برزخ و تطهیر ارواح و قدرت احضار و اخراج اشباح و دیگر عقاید بیپایهای میآورند که پشتوانه و مبنایی در عقل یا کتاب مقدس ندارند و نیز آن همه سنتهایی که قانون نامکتوب خداوند شمرده میشوند، چیزی جز قصههای پیرزنان هستند؟ گر چه بسیاری از این سنتها و افسانهها در آثار و نوشتههای آباء اولیه کلیسا پراکنده بودند، لیکن همین آباء اولیه آدمیانی بودند که به سهولت به گزارشهای نادرست ایمان میآوردند...
نکتة قابل تأملی که وی در این مبحث مطرح میکند، شنیدة مستقیم ایشان از مرحوم آیت الله بروجردی است مبنی برآنکه اخباریگری در مشرقزمین، بنا به حدس ایشان، ناشی از فکر مادیگری در مغرب زمین بوده است، زیرا مقارن با پیدایش این جریان، در مغربزمین نیز فلسفة حسی ابداع شد و گفتند ما جز آنچه به چشم ببینیم، یا به وسایل دیگر، به وجود آن پی ببریم، هیچ چیز دیگر، حتی عقل را قبول نداریم و این در همان زمانی بود که روابط میان ایران صفوی و دول اروپا بیش از پیش برقرار بود و اتفاقا مقارن همین قرنها در اینجا هم نهضت ضدعقلی پیدا شد، ولی در قالب طرفداری از اخبار آنان."