چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: 232 دانشجوی کارشناسی دانشگاه فردوسی، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های هوش هیجانی بار ـ ان، دلبستگی بزرگسال هازن و شیور و پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی کولینز و رید را کامل کردند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون t برای گروه های مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
یافته ها: بین سبک دلبستگی ایمن و هوش هیجانی رابطه مستقیم و معنادار وجود داشت سبک دلبستگی ناایمن مضطرب ـ دوسوگرا و سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی نیز با هوش هیجانی رابطه معکوس و معنادار داشتند. همچنین مردان و زنان از نظر هوش هیجانی تفاوت معناداری نداشتند. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک های دلبستگی می تواند پیش بینی کننده خوبی برای هوش هیجانی کلی و مولفه های آن باشد.
نتیجه گیری: روابط کودک و والدین زمینه مهم و تاثیر گذاری بر رشد توانایی های کودکان است که آنان را قادر می سازد تا در مورد خودشان، دیگران و تعاملات اجتماعی بیاموزند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مطالب مطرح شده و در نظر گرفتن بحث فرهنگ و اثراتی که میتواند بر دلبستگی و هوش هیجانی بگذارد و تفاوتهای بین فرهنگی که ممکن است در زمینه هوش هیجانی وجود داشته باشد،لزوم مطالعه و پژوهش در این زمینه مشخص میشود.
ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل موارد زیر بود: 1-پرسشنامه ویژگیهای فردی آزمودنی 2-پرسشنامه دلبستگی بزرگسال12(AAQ)هازن13و شیور(فرم جدید فینی14و نولر15،1993،به نقل از پاکدامن،1383)که شامل دو بخش است؛در بخش اول بر اساس مقیاس هفت درجهای لیکرت،آزمودنی میزان تطابق خود را با سه توصیف ارائه شده(که هر یک بیانگر یک سبک دلبستگی است)مشخص میکند و در بخش دوم،نوع سبک دلبستگیاش را با توجه به همان سه توصیف تعیین مینماید.
قبل از تحلیل رگرسیون،برای متغیرهای پژوهش ماتریس همبستگی رسم شد که نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی و هوش هیجانی و مؤلفههای آن همبستگی وجود دارد.
(1)- Bar-on Emotional Intelligence Questionnaire (2)- exploratory factor analysis جدول 2-تحلیل رگرسیون متغیرهای هوش هیجانی و مؤلفههای آن بر اساس سبکهای دلبستگیبحث نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی با سبک دلبستگی ایمن،همبستگی مثبت معنادار و با سبکهای دلبستگی اجتنابی و مضطرب-دوسوگرا،همبستگی منفی معنادار دارد.
نتایج پژوهش همچنین نشان داد که بین هوش هیجانی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود ندارد که این یافته با پژوهشهای پیشین(کافتسیوس،2004؛لاک و برادبری،2004)همسو نبود.
علاوه بر این،نقش مهم هوش هیجانی در موفقیت در زندگی و داشتن روابط پر بار و بهینه،توجه بیشتر روانشناسان بالینی به این عامل و آموزش آن را به مراجعان طلب میکند و از آنجا که دلبستگی در پدیدآیی هوش هیجانی نقش محوری دارد، پیشنهاد میشود به مسأله آموزش خانوادهها در تعامل و رفتار با کودک توجه بیشتری شود."