خلاصة:
در این مقاله به بررسی برداشت ربطی از منطق رواقی پرداخته شده است. برای این منظور ابتدا دو دیدگاه اصلی در مورد گزارههای شرطی در منطق رواقی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس دیدگاه نخست که بکر و اگلی بر آن تاکید دارند، شرطی به کار رفته در نظام نحوی منطق رواقی، شرطی فیلونی است؛ در حالی که مطابق دیدگاه دوم که افرادی مانند استوپر، بارنز و نازینیوسکی آن را مطرح ساختهاند، این شرطی، شرطی ربطی است. دیدگاه نخست با چالشهای مهمی مواجه است، از جمله پارادوکسهای استلزام مادی که رواقیان از آنها آگاه بودند و در صدد برطرف کردن آنها در نظام منطقی خویش بر آمدند؛ این در حالی است که بر اساس دیدگاه دوم، نهتنها پارادوکسهای استلزام مادی که پارادوکسهای استلزام اکید نیز برطرف میگردند؛ بر این اساس در بخش دوم این مقاله بر اساس کار نازینیوسکی، صورتبندی ربطی از بخش شرطی منطق رواقی به دست داده شده و در نهایت بر اساس منابع رواقی باقیمانده اشکالات چنین برداشتی مورد بررسی قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"نازینیوسکی بر اساس این تعابیر، دو صورت زیر را برای آنها پیشنهاد میکند (Nasieniewski, 1998: 57): (MT1) X, A, B ├ C X,A, ∼C├ ∼B (MT1ʹ) X, A, B ├ C X,B, ∼C├ ∼A (MT3) X,A├ C Y ├ A X, Y├ C خوشبختانه از پنج اثباتناپذیر رواقی، هر پنچ اثباتناپذیر باقی ماندهاند و آنها را میتوان به نحو زیر صورت بندی کرد (Mueller, 1979: 203): (R1) A→ B, A ├ B (R2) A→ B, ∼B ├ ∼A (R3) ∼(A & B), A ├ ∼B (R4) A ⊻ B, A ├ ∼B (R5) A ⊻ B, ∼A ├ B (MT3) & (Perm) A→B, A├ B X ├ A X, A→B├ B و با به کار گیری مجدد همین قواعد خواهیم داشت: (MT3) & (Perm) X, A→B├ B B,Y├ C X,Y, A→B├ C در اینجا آنچه برای اثبات فرضیه نازینیوسکی لازم بود ارائه شد و به نظر میرسد باید فرضیه نازینیوسکی در مورد اینهمانی بخش شرطی منطق ربط R با بخش شرطی منطق رواقی را بپذیریم؛ اما با بررسی مجدد مراحل طی شده تا این نقطه، در مییابیم که نازینیوسکی در فرایند اثبات فرضیه خود از پیشفرضهایی استفاده کرده است که نمیتوان آنها را بر اساس منابع رواقی مورد تأیید قرار داد؛ از جمله اینکه دو قاعدۀ انقباض(Contr) و جایگشت (Perm) که وی به سادگی آنها را به رواقیان نسبت میدهد، در منابع رواقی اشاره روشنی به آنها وجود ندارد؛ اما انتقاد مهمتری نیز در مورد تفسیر بیش از اندازه آزادانۀ نازینیوسکی از قاعدۀ شرطیسازی مطرح میشود و آن اینکه در حالی که قاعده شرطیسازی صرفا به این موضوع میپردازد که در هر استدلال معتبر میتوان مقدمات را مقدم و نتیجه را تالی یک گزارۀ شرطی صادق در نظر گرفت و بنابراین صورتبندی DT1 را به دست آورد؛ معلوم نیست که نازینیوسکی بر چه اساسی عکس این قاعده یعنی صورتبندی DT2 را هم معتبر دانسته و آن را مورد استفاده قرار میدهد."