Abstract:
شیخ اشراق برای حکمت عتیق اهمیت فراوانی قائل شده و حکمای باستان را در درک حقیقت مصیب دانسته است. وی از یک سو درصدد بود تا حکمت زردشت و افلاطون را با یکدیگر ترکیب کند و از سوی دیگر حکمت واحد و کلی و جاودانهای را به وجود آورد که از آموزههای دینی و اسلامی برخوردار باشد. روش شناخت شهودی در اندیشه سهروردی در مرکز قرار میگیرد و دو پایه استدلال و شهود اشراقی پایههای حکمت ذوقی او را تشکیل میدهد. دغدغه اصلی مقاله، بررسی نسبت اندیشه سیاسی سهروردی با مبانی فلسفی اوست. بر این اساس، اندیشه سیاسی سهروردی مجموعهای منسجم از مبانی فلسفی است که در بستر زمانی خاص منجر به تولید نظریهای خاص در باب حکومت گردید. حکیم متاله که مجهز به عقل و حکمت میباشد، حاکم مطلوبی است که از قبل آن نظریه دو ساحتی انسانی ـ الهی یا اسلامی ـ اشراقی جایگزین نظریه و رویکرد تکساحتی مادی ـ جسمانی (دنیوی) میشود.
Machine summary:
"در پاسخ، با تکیه بر مبانی نظری اندیشه سیاسی شیخ اشراق، جایگاه و ماهیت سیاست در اندیشه این حکیم بحث و بررسی شده و در مرحله بعد ضمن تبیین مفهوم دولت و نظام سیاسی و بیان ضرورت دولت و حکومت، حکومت مطلوب در اندیشه سهروردی معرفی گردیده است.
زندگی جمعی انسان، نخستین و اصلیترین رکن اندیشة سیاسی شیخ اشراق را تشکیل میدهد و از این رهگذر وی ضرورت وجود حاکم را برای زندگی حمعی بشر تبیینمیکند و به این ترتیب تمامی امور دنیوی انسان را در رسیدن به کمال و سعادت مورد توجه قرار میدهد.
جمعبندی با توجه به مبانی معرفت شناسی سهروردی، نگاه خاص سهروردی به انسان و جهان سبب شده است وی برای زندگی این جهانی انسانها از باب ضرورت الگویی مناسب بینش خود ارائه دهد.
هر چند سهروردی دارای آثار مستقل سیاسی نمیباشد، اما او در آثار متعدد خود از سیاست به معنای استصلاح خلق و رهبری جامعه غافل نبوده و همواره دغدغة سعادت و رسیدن به عدالت در جامعه را داشته است؛ از اینرو با اثبات ضرورت زندگی جمعی انسان به رسالت انبیا اشاره میکند و از رهگذر پلی بسوی حکومت حکیمان میزند.
مجموعهای منسجم از مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و غایتشناسی، حکومت مطلوب سهروردی را در پی خواهد داشت که مبتنی بر حکومت حکیم متأله است، وی خاستگاه حکومت مطلوب خود را تنها از منظر الهی مطرح میکند و با اثبات نبوت برای بشر، به رسالت انبیا اشاره مینماید و ضمن بیان وظایف مردم در قبال پیامبران، حکومت حاکم متأله را نیز ادامه سلسله هدایت الهی بشر میداند و برای حاکم متأله، مشروعیتی الهی قایل است."