Abstract:
فقیهان کوشیدهاند نهاد فقهی ضمان قهری را در قالب قواعد گوناگونی مانند اتـلاف، تسبیب ، غرور، قاعده ید، تعدی و تفریط و سایر اسباب ارائه نمایند؛ بـی آنکـه روشـن سازند این قواعد مبنای تعیین مسـئول و یـا مبنـای مسـئولیت اسـت . در ایـن تحقیـق بـا روشن کردن جدایی این دو مبنا، قاعده احترام مبنای مسئولیت میان مسلمانان و قاعـده لاضرر مبنای مسئولیت برای غیرمسلمانان معرفی شده اسـت . تفـاوت اصـلی و مـاهوی این دو مبنا در این است که مسلمانان نسـبت بـه یکـدیگر عـلاوه بـر تکلیـف بـه عـدم تعرض به مال، جان و آبروی یکدیگر، به حفظ و انجام فعل مثبت و ایجابی نسـبت بـه موارد مذکور مکلف اند، در حالی که نسبت به غیرمسلمان فقط تکلیف سلبی دارنـد و نباید به جان، مال و آبروی آنها تعرض نمایند.
Jurists have tried to introduce the juridical institution of automatic guarantee in various forms such as “wasting”, “causing”, “chances of gain or loss”, “the rule of possession”, “infringement”, “negligence”, and other instruments. They have not clarified, however, that whether these rules are bases to determine the responsible or to specify responsibility. In the present study, having distiguished the two bases, the author has intrdouced the rule or respect as the basis for responsibility of Muslims toward each other and the rule of no harm as the basis of responsibility for non-Muslims. The main and essential difference between two bases is that, in addition to be obliged to not harm each other’s properties, lives, and fames, Muslims are obliged to perform positive actions to fulfill the above obligations; while, toward non-Muslims, they are only negatively obliged and they should not harm their lives, properties, and fames.
Machine summary:
همین آمیختگی میان سلب و ایجاب دلالت می کند که احترام هنگامی تأمین خواهد شد که فعل مثبت (وجوب حفظ ) تحقق پذیرد؛ به ویژه که تحقـق عمـل ایجـابی در مـورد اموال بیان شده است ؛ پس احترام اموال فقط در دایره «مصونیت و عـدم تجـاوز بـه آن » نمی گنجد، بلکه به دامنه «وجوب حفظ و دفاع از اموال مسـلمان » نیـز سـر مـی کشـد و مسلمانان ، حقوق مطالبه ایجابی نسبت به اموال شان دارند؛ یعنی هرگـاه ادای امانـت بـه معنــای «برگردانــدن و تحویــل دادن شــی ء امانــت گذاشــته بــه مالــک » تفســیر شــود، نه «ایجادنکردن مانع میان مالک و مال »، ناگزیر باید فعل مثبت (تحویل دادن ) را ضروری دانست .
البته ، اعمال زیان زای مثبت ماننـد شکسـتن حرمـت جـان مسلمان توسط رگبار گلوله یا اسید پاشیدن به چهـره او یقینـا بـر پایـه قاعـده احتـرام ، مسئولیت می آورد؛ ولی در مورد «ترک فعل » در جایی که جان یا آبروی مسلمانی مـورد تعرض قرار گیـرد و شـخص بتوانـد بـا انجـام عمـل ایجـابی از ورود حرمـت شـکنی جلوگیری نماید؛ ولی هیچ عمل مثبتی انجام ندهد، آیا بـاز مسـئولیت خواهـد داشـت ؟ فقیهان امامیه ، در بحث های مختلف به گونه های گوناگون «ترک فعل »، مانند ترک فعلـی همراه با وظیفه محافظت (طوسـی ؛ [بـی تـا]، ج٧، ص١٧٢ / علامـه حلـی ، ١٤١٨، ج٣، ص٦٥٣ / نجفی ، [بی تـا]، ج٤٣، ص١٠٦ / شـهید ثـانی ، ١٤١٣، ج١٥، ص٣٧٥ / همـو، ٦٣ ١٤١٠، ج١٠، ص١٥٨ / موسوی سبزواری ، ١٤١٦، ج٢٩، ص١٤١) یـا تـرک فعلـی کـه سبب انحصاری ضرر باشد، (محقـق حلـی ، ١٤٠٨، ج٤، ص٢٣١ / موسـوی سـبزواری ، ١٤١٦، ج٢٩، ص١٥٨) اشاره داشته اند که از آنها می توان در تفصیل قاعده احتـرام بهـره گرفت .