Abstract:
پیدایش و شکلگیری فلسفه رواقی در قرن سوم پیش از میلاد از جمله آثار و نتایج انتشار فرهنگ یونانی در جهان آنروز بود. فیلسوفان رواقی در سه دورة مستقل و جدا از هم زیستهاند و در عین حال در اصول کلی با هم همفکر و همعقیده بودهاند. این مکتب پس از شکلگیری فلسفه نوافلاطونی در قرن سوم و چهارم پس از میلاد، تحتالشعاع آن قرار گرفت و توسط فیلسوفان آن نحله و از جمله خود «افلوطین» مورد نقد واقع شد. در عصر نهضت ترجمه، حکیمان مسلمان پارههایی از فلسفه رواقی را دریافت کردند که در این میان بنظر میرسد بزرگترین مفسر فلسفه رواقی در میان مسلمانان سهروردی باشد و پس از وی صدرالمتالهین شیرازی است که در نوع آثار خود نظر و دیدگاه فیلسوفان رواقی را منعکس و شرح و تفسیر کرده است. این نوشتار کوشیده است تا فلسفه رواقی از دیدگاه این حکیم متاله را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد و یادآور شود که میان تفسیر فیلسوفان مسلمان از فلسفه رواقی و تفسیر شارحان غربی آنان تفاوت زیادی وجود دارد که داوری میان این دو نوع تفسیر از فلسفه رواقی، فرصت و مجال دیگری میطلبد.
Machine summary:
»( 33 ) ملاصدرا رویهمرفته پنج اشکال اشراقیان برعلیه مشائیان را ذکر کرده و در بیان اشکال چهارم میگوید: و اعتراض چهارم این است که وجود نزد کسی که [قائل است] هیچ حقیقتی در خارج ندارد، صلاحیت علیت و معلولیت را ندارد، بنابرین علل و معلولهای جوهری برخی بر برخی دیگر نمیتوانند بواسطه وجود تقدم پیدا کنند، زیرا وجود از نظر او یک صفت اعتباری است که در خارج تحقق ندارد؛ در نتیجه تقدم [و بتبع آن تأخر] در جواهر علی و معلولی آنها از طریق ذات و ماهیت است.
( 34 ) ملاصدرا پس از بیان اشکال چهارم اشراقیان، در پاسخ آن و دفاع از مشائیان میگوید: و اما پاسخ اشکال چهارم این است که میگوییم: قائلان به نفی علیت و معلولیت و تقدم و تأخر در ماهیات جوهری بلکه در همه ماهیات، فلاسفه مشاء هستند و از جمله عقیده و نظر ایشان این است که وجود حقیقتی در اعیان خارجی دارد بلکه آنها معتقدند حقیقت عینی هر چیز جز نحوة وجود آن چیز نیست.
ملاصدرا پس از تبیین نظر مشائیان در نفی و مخالفت با تشکیک در ماهیات، دربارة عقیده و نظر رواقیان مینویسد: و اما پیروان رواقیان و فیلسوفان پارسی زبان مطابق آنچه سهروردی در کتاب حکمةالاشراق از ایشان نقل کرده، این است که آنها قائل به تشکیک و تفاوت [مراتب] بوسیله اشدیت در برخی انواع و ذاتیات اشیاء مانند: ماهیت نور و حرارت و مقدار [کمیت] و همچنین در جوهر هستند؛ همچنانکه آنها قائل به تفاوت در اقدمیت بلحاظ ماهیت میباشند و پیش از این نادرست بودن آن بیان شد.