Abstract:
هلال ماه، مباحث و ابعاد مختلفی دارد که حکم حاکم مخالف در ثبوت آن و تحلیل تبعات و لوازم فقهی آن در امور حج، یکی از مسائل آن است. در موسم حج، زمان وقوفین با حکم حاکم و امیرالحاج تعیین و اعلام میشود و ممکن است در برخی موارد، موافقت آن با واقع محرز نباشد؛ همانطور که ممکن است مخالفت آن با واقع، در بعض ایام یقینی باشد. با توجه به عمومات و اطلاقات تقیه و برخی روایات دیگر، همچون معتبرۀ ابنمغیره از ابیجارود، پیروی از آن، از جهت حکم تکلیفی واجب است؛ چنانکه حتی در صورت علم به مخالفت نیز بر آن تصریح شده است. البته برخی، صحت حج را به وقوف اضطراری و برخی، به اعمال حیله منوط دانستهاند؛ منتها اطلاقات و عمومات تقیه، و برخی روایات، همچون معتبرۀ ابنسنان و ابنمغیره از ابیجارود، بر صحت حج و کفایت آن دلالت دارند و حکم واقعی ثانوی حج در فرض تقیه (خوفی و مداراتی) در صورت علم به مخالفت هم، صحیح و مجزی است.
The moon of month has various discussions and aspects whereas the regulation of Muslim ruler، opposing the positivity of Zilhajjah moon and the evaluation of its juristic outcomes and consequences in Hajj rites is one of them. In the season of Hajj، the times of both the Woqoof are decided and declared by the regulation of Muslim ruler and Amir Alhajj whereas it is possible that in some cases the regulation of Muslim ruler may be incongruous with fact; likewise it is also possible that its incongruity with reality may be certain in some cases. In reference with the grounds and practices of Taqiyyah and some other particular traditions like in the Mu''tabirah Ibne Mughairah by Abi Jarood، obeying such the incongruous regulation is obligatory because of its being Hukm e Taklifi; whereas it is also specified as obligatory even in the case of being certain in its incongruity.
However some of the jurists believe that the correctness of Hajj depends on the Woqoof e Izterari and some others believe that it depends on the practice of Heelah (tactfulness); finally practices and grounds of Taqiyyah and some other traditions like Mu''tabirah Ibne Sinan and Ibne Mughairah by Ibne Jarood implicate on the correctness and sufficiency of Hajj while in case of Taqiyyah (fearful or compromising)، the Haqeeqi Sanavi Hukm (Real Secondary Ruling) of Hajj، even in case of being certain in its incongruity، is ''correct'' and ''Ijza'' too
Machine summary:
"دلالت عمومات و اطلاقات روایات تقیه بر وجوب تکلیفی تبعیت بنا بر آنچه از برخی عمومات و اطلاقات روایات تقیه (کلینی، ج ٢: ٢١٧-٢٢٣، ح ١، ٢، ٦، ٧ و ٨) به دست میآید، متابعت و همراهی با حکم حاکم مخـالف در امـور حـج ، حتـی در فرض مخالفت آن با واقع ، یکی از مصادیق تحفظ از افشای مذهب است و وجـوب نفسـی تکلیفی دارد (رک: کاشـانی، ١٤٠٤: ٢٨٢؛ حـائری، ١٤٢٦، ج ٣: ٢٧٨؛ خـویی، ١٤١٠، ج ٥: ١٥٣)؛ زیرا تقیه ، طبق برخی روایات ، بـرای توسـعۀ مکلفـین و رخصـت آنهـا در هـر امـر اضطراری (کلینی، ج ٣: ٣٨٠، ح ٧) یا ضرورت عرفی (کلینـی، ج ٢: ٢١٩، ح ١٣؛ صـدوق ، ١٤١٣، ج ٣: ٣٦٣) تشریع شده و روشن است امـروزه در منظـر عـرف و مـردم ، تبعیـت از حاکم مخالف ، تنها راه برای تحفظ خود و دیگر مؤمنان و مصـونیت مـذهب اسـت و اگـر شیعه ، بدون واهمه و ترس ، به انجام دادن وظایف خویش هم قادر باشد، انجـام دادن عمـل بر طبق مذهب در درازمدت ، ضعف اردوگاه اسلام را در پی دارد؛ حال یا به دلیـل تـرس از ایجاد شکاف و خلل در صفوف به هم پیوستۀ مسلمانان و ضرر بر کیـان اسـلام ، یـا انـزوای شیعه .
البته این اشکال بر نقل دوم کلینی (قال : لایتقی فی ثلاثۀ) وارد نیست و تقیه در آن به طور / مطلق در این سه مورد نفی میشود؛ به عبارت دیگر، وقتی امـام تقیـه را در تـرک متعـۀ حج در حج نمیپذیرد، گویا تقیه در باقی اعمال حج را پذیرفته اسـت و اطـلاق مسـتفاد از / مفهوم کلام امام بر صحت حجی دلالت دارد که به حکم حاکم مخالف در ثبوت هلال مستند است ؛ هرچند با توجه به روایات دیگر در زمینۀ مسح بر خفین ، صحت عمل پذیرفته نشود یا در شرب مسکر، حکم وضعی بیمعنا باشد، ظهور اطلاقی روایت بر شـمول حکـم وضعی صحت در فرض تقیه در حج تغییر نمیکند."