Abstract:
فلسفه ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم، شاهد شکوفایی شایان توجه و البته نقدهای جدی بوده است. نیکولاس ولترستورف فیلسوف تحلیلی دین کوشیده است تا ضمن ارائه ی توصیفی از شاکله ی فلسفه ی تحلیلی دین در این بازه ی زمانی، به منتقدان آن نیز پاسخ دهد. وی با تکیه بر ساختار روایی-داستانی فلسفه ی تحلیلی دین، معتقد است که تنها با توجه به سه ویژگی اساسی فلسفه ی تحلیلی دین در این دوره، یعنی واقع گرایی، دفاع از تقریری خاص از مبناگرایی در معرفت شناسی و باور به امکان دست یابی به معرفت خداوند، می توان درک و فهم درستی از آن به دست آورد، وگرنه دچار خطا خواهیم شد و انتظارات نابجایی از آن هم خواهیم داشت. در این مقاله، ضمن توصیف دقیق دیدگاه ولترستورف، انتقاداتی مانند یکی گرفتن فلسفه ی تحلیلی دین و معرفت شناسی اصلاح شده و لزوم انکار عقلانیت مشترک در تحلیل وی را بیان خواهیم کرد.
Machine summary:
"وی بـا تکیـه بـر سـاختار روایـی - داستانی فلسفه ی تحلیلی دین ، معتقد است که تنها با توجه به سه ویژگی اساسی فلسفه ی تحلیلی دین در این دوره ، یعنی واقع گرایی ، دفـاع از تقریـری خـاص از مبناگرایی در معرفت شناسی و باور به امکان دسـت یـابی بـه معرفـت خداونـد، می توان درک و فهم درستی از آن به دست آورد، وگرنه دچار خطا خواهیم شـد و انتظارات نابجایی از آن هم خواهیم داشت .
ولترستورف کوشیده است تا سه ویژگی اساسی را در این دوره ی تاریخی یعنی «واقع گرایـی »، «دفـاع از تقریری خاص از مبناگرایی در معرفت شناسی » و «باور به امکان دست یابی به معرفت خـدا» رصد کند؛ ویژگی هایی که هر یک از آن ها دارای سیر تاریخی مشخـصی انـد و بـرای فهـم و درک علل و دلایل گرایش فلاسفه ی تحلیلی دین به این مؤلفه ها باید چگونگی سـیر تطـور تاریخی آن را بررسی کرد؛ ویژگی هایی که طبق تحلیل وی از روایی بودن فلسفه ی تحلیلـی دین ، کاملا می توانست به گونه ای دیگر باشد، ولـی اینـک چنـین رقـم خـورده اسـت و هـر فیلسوفی را که به گونه ای با این ویژگی ها درگیر بوده است می توان فیلـسوف تحلیلـی دیـن شمرد.
2. Ed. By Nicholas Wolterstorff & Terence Cuneo, New York: Cambridge University Press."