Abstract:
صدرالمتالهین ـ فیلسوف بزرگ اسلامی مانند بیشتر اندیشمندان مسلمان برای پاسخ به این پرسش اساسی که «چگونه جهان هستی با وجود این همه شرور فراوان و رایج می تواند برآمده از نظام ربانی و، به این معنا، دارای بهترین صورت ممکن باشد؟»، از نظریه کاملیت جهان موجود ـ که معروف به «نظام احسن» است ـ مدد می گیرد و با تحلیلی جامع به نظریه «نظام احسن» در کتب خود می پردازد و بهترین راه حلی که تا کنون در پاسخ به مسئله شر و تبیین خیریت کامل جهان هستی ارائه شده را عرضه می کند.
در مقاله حاضر تلاش شد تا برخی از مبانی صدرالمتالهین، مانند اصالت وجود و معیار محوریت احسن بودن عالم، و براهین پیشینی (منهج لمی)، مانند برهان علم و عنایت و برهان منسوب به غزالی و برهان سنخیت و برهان امکان اشرف، و براهین پسینی (منهج انی)، که به تبیین موارد متعدد ناسازگاری با کاملیت جهان هستی پرداخته مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت و با عنایت به آن ادله، نتیجه گرفته می شود که نظام احسن نظامی است که از یک سو دارای کمال و خیر بیشتر، گسترده تر و برتر در تمام عوالم هستی است و از سوی دیگر واجد نقایص و آفات کمتر و محدودتر در جهان طبیعت می باشد.
In responding the question “How possibly could this world with its all sorts of evils have been created by God who makes best possible form?”، Mulla Sadra، like most Muslim thinkers، makes use of the notion of totality of universe known as “the best possible order” and by giving a thoroughgoing analysis he expounds the view of the best possible scheme or reality thus providing the best ever presented solution to the problem of evil and the explanation of entire goodness of whole universe. Using Mulla Sadra’s principles namely fundamental reality of being as pivotal to the concept of best possible world، the present article is to examine so-called a priori arguments (propterquid) such as argument from Foreknowledge، and the argument ascribed to Al-Ghazzali as well as argument from affinity and the Nobler contingency. It continues to deal with a postriori arguments and all counterarguments presented against the idea of best possible order. Finally it came to the conclusion that the best scheme of reality is one that has more perfection and goodness، more extensive and higher in all realms of existence in comparison to limitations and imperfections in natural world.
Machine summary:
"امکان سراسر خیر محض بودن نظام هستی پرسش دیگری که در این باره به ذهن خطور میکند این است: آیا امکان نداشت هستی به گونهای آفریده شود که سراسر خیر و نور و سلامت باشد و فعلی هذا لایوجد الشر فی عالم الافلاک و ما فیها و ما فوقها اصلا، بل انما توجد تحت السماء و فی عالم الکون و الفساد و مادة الکائنات العنصریة و التی یقع فیها من انواع شرور قلیلة بالنسبة الی الخیرات الواقعة فیها (صدرالدین شیرازی، ب 1380: 7/98) هیچ نوع شری ـ گرچه به نحو بالعرض ـ در آن یافت نشود؟ صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار این پرسش را مطرح میسازد و سپس به آن پاسخ میگوید: اگر چنین میشد، در واقع، هر چیزی غیر از خودش بود، زیرا خیر محض بودن قسم دوم ناممکن است؛ به مقتضای نظام احسن، هر چیزی باید در مرتبة وجودی خودش به بهترین صورت ممکن آفریده شود؛ مقتضای احسن بودن نظام هستی این نیست که همة موجودات عالم هستی خیر محض باشند، بلکه فیض الهی باید به صورتی باشد که هر چیزی که اقتضای وجود یافتن دارد و خیرات آن بر جهات شر آن غالب است آفریده شود.
در نهایت و بر اساس مبانی و براهین چهارگانة نظام احسن اعم از برهان سنخیت، برهان علم و عنایت، برهان منسوب به عزالی و قاعدة امکان اشرف، نظام هستی برآمده از نظام ربانی و دارای بهترین نظام ممکن است، که ملاصدرا آن را با این عبارت «کل وجود الهی بالضرورة یکون فی غایة الحسن و البهاء» (صدرالدین شیرازی، ب 1380: 7/143 ـ 144) بیان کرده است."