Abstract:
کتاب های تفسیر روایی دسته ای از منابعی است که شیخ کلینی در تدوین کافی از آن ها بهره برده است. ازجمله این کتاب ها می توان به تفسیر هشام بن سالم، یونس بن عبدالرحمن، حسین بن سعید، ابوحمزه ثمالی، معلی بن محمد، محمد بن خالد برقی، وهیب بن حفص جریری، ثواب القرآن محمد بن حسان، کتاب فضل سوره انا انزلناه عبدالرحمن بن کثیر و برخی کتاب های حسن بن راشد اشاره کرد. مطالب برخی از تفاسیر نیز با واسطه کتاب های نسل های بعد وارد کافی شده است؛ ازجمله تفسیر ابوالجارود، علی بن حسان، محمد بن اورمه، جابر، منخل، علی بن مهزیار، علی بن اسباط، عبد الله بن صلت قمی، علی بن ابی حمزه بطائنی و پسرش حسن، سکونی، ابن فضال، تفسیر یاسین سلمه بن خطاب، ثواب القرآن و القراءات سیاری و برخی کتاب های ابوسمینه.
The narrational exegeses are a set of sources which Sheikh al-Kuleini has used in the composition of his …. . Some of these works are those of Hisham Ibn Salim، Yunis Ibn Abdol Rahman، Hussein Ibn Saeed، Abu Hamzeh al-Thomali، Mo’lla Ibn Muhammad، Muhammad Ibn Khalid al-Barqi، Wahib Ibn Hafs al-Jariri …. Muhammad Ibn Hassan….، Abdol Rahman Ibn Kathir، and some of the books by Hasan Ibn Rashid. Some of the points mentioned in some exegeses have also been reported in the exegeses of the succeeding generation، such as those by Abu al-Jarud، Ali Ibn al-Hassan، Muhammad Ibn Urmeh، Jabir، Munkhul، Ali Ibn Mahziyar، Ali Ibn Isbat، Abdullah Ibn Salt al-Qomi، Ali Ibn Abi Hamzeh al-Batainie and his son Hasan، al-Sukuni، Ibn Faddal، the Exegesis of Yasin Salameh Ibn Khattab، Thawab Al-Quran wa Al- Qara''at of al-Sayyari and some of the works of Abu Samineh.
Machine summary:
(مدرسي، ١٣٨٣ش ، ص ٣٢٨) از اين تعـداد نزديـک بـه نيمي از آن ها از طريق علي بن ابراهيم از پدرش از ابن ابي عمير از هشام روايت شـده اســـــت (کليني، ١٣٦٣ش ، ج ١، ص ١٤٦، ١٤٧، ٤٤٨؛ ج ٢، ص ١٢ و ١٥، ٨٠، ٨١؛ ج ٣، ص ٢٥٦؛ ج ٥، ص ١٢٨) بقيۀ روايات به جز يکي دو مورد از حسن بن محبوب روايـت شده اند.
ازاين رو يا بايد پذيرفت کـه کتـاب تفسـير هشـام (يا حـداقل بخشي از آن مثلا نسخه ناقص آن ) از طريق علي بن ابراهيم و پدرش از ابن ابي عميـر به دست شيخ کليني رسيده است يا اينکه بايد گفت اين روايات و کتاب ها بـه دسـت راويان نسل بعد رسيده است و در کتاب هاي آن ها پراکنده شده اند و شـيخ کلينـي ايـن روايات را از کتاب هاي نسل بعد مانند کتاب تفسير قمي يا تفسير حسـن بـن محبـوب (طوسي، ١٤١٧ق ، ص ٩٧) نقل کرده است .
(طوسي، ١٤١٧ق ، ص ١٠٦/ نجاشي، ١٤١٦ق ، ص ١٦٧ و ٣١٦) در منابع رجالي چند نفر با عنوان حسن بن راشد آمده اسـت (خويي، ١٤١٣ق ، ج ٥، ص ٣٠٩ ـ٣١٦) اما مشخصۀ نقل قاسم بن يحيـي از جـدش حسـن بـن راشـد کـه در روايات بسياري آمده ، نشان دهندة اين است که هر جـا ايـن دو راوي پشـت سـر هـم آمدند، منظور از حسن بن راشد همان صاحب کتاب الراهب و الراهبـه اسـت و اتفاقـا اين سند در کتب حديثي بسيار تکرار شده است .