Abstract:
در تاریخ ادبیات فارسی، رواج نقد در آثار سبک هندی (سبک اصفهانی) قابل توجه است. تذکره های سد ههای
دهم، یازدهم و دوازدهم هجری در ایران و هند، از مهمترین آثار انتقادی پیش از مش روطه در محدودۀ زبان و ادبیات فارسی می باشند. تذکره نویسان هند یتبار فارس یزبان با کمک اصطلاحات انتقادی خاص به نقد آثار نگاشته شده به خصوص در حیطۀ عصر خود مشغول شدند. این اصطلاحات به منظور توصیف و تحلیل متون ادبی به کار می رفت. با وجود استفادۀ مکرر از این اصطلاحات، تعریفی از آنها ارائه نشده و صرفاً در حوزۀ نقد عملی قرار گرفته اند. فهم معنای این اصطلاحات راهگشای فهم دیدگاهها و آثار ادبی و انتقادی آن دوره نیز خواهد بود. این مقاله بر آن است تا ضمن ارائۀ تعریفی از چند اصطلاح مهم به تحلیل و ذکر نمونه هایی در این خصوص نیز بپردازد.
Machine summary:
"سبب انتخاب این تذکره ها اهمیت آنهـا در حـوزٔە مباحـث انتقـادی و اطلاعـات نسبتا موثقی است که ارائـه داده انـد؛ افـزون بـر آن پـس از رواج سـبک هنـدی در ایـران و انتقال آن به هند، نویسندگان و شاعران هندی به سرایش اشعاری بر مبنای اصـول سـبک هندی مشغول شدند و این سبک را به صورت گسـترده تر و البتـه افراطی تـر پـیش بردنـد و این مسئله خود ضرورت نیاز مطالعـات دربـارٔە سـبک هنـدی در هنـد بـه صـورت خـاص و مطالعۀ آثار انتقادی آنان را نشان می دهد.
طرح کردن شعر و به خصوص غزل بـه ایـن معنـی بـه کـار رفتـه اسـت کـه غزلـی کامل ، بیت یا مصرعی از غزل را در جلوی خود قرار دهند و شعری مطابق الفـاظ ، بحـر یـا معنی آن بسرایند.
روزی این مصرع گفتـه بودم : بود غمخواری کودک پس از مرگ پدر عم را فرمودند: این مصرع از عالم معنی است که بعد از مشق بسیار دست می دهـد، از ایـن غافـل نباشـی و خود نیز پیش مصرع رسانید: کشیـدم بعد مجنون ،تنگ در آغوش جان غم را بود غمخواری کودک پس از مرگ پدر عم را» (خوشگو، ص۶) مصرع برجسته : در سبک دورٔە صفویه و به ویژه در هنـد کـه سـبک هنـدی بـه صـورت افراطی تری دنبال می شد، از بین دو مصرع یک بیت ، آن مصراع محسوس را که اغلب باید هنری تر باشد «مصـرع » مـی گفتنـد، کـه اگـر زیبـا، خـوش تراش و درخشـان بـود «مصـرع برجسته » خوانده می شد."