Abstract:
سيد محمدباقر شفتي گيلاني، از عالمان قرن سيزدهم و معاصر فتح علي شاه و محمدشاه قاجار، موفق شد در برهه كوتاهي در شهر اصفهان حكومت غيررسمي شرعي پديد آورد. تصرف در وجوهات شرعي قدرت اقتصادي قابل ملاحظه اي براي شفتي به ارمغان آورده بود و اين عامل باعث نگراني حكومت مركزي شده بود. مستمسك شفتي در اين كنش سياسي، به تاسي از استادش وحيد بهبهاني، اعتقاد وي به نظريه نيابت عامه فقيه از امام غايب بود؛ بر اساس اين نظريه، در زمان غيبت امام (ع)، فقيهان در برخي امور، از جمله قضاوت، جانشين و نايب امام (ع) هستند و بايد به جاي ايشان اموري را اجرا كنند. نظريه نيابت عامه فقيه از امام غايب از قرن پنجم هجري قمري به بعد تحولاتي داشت و مخصوصاً در دوره قاجار تكامل پيدا كرد. اين جستار، با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، نشان مي دهد كه دخالت شفتي در امور حكومتي مبتني بر نظريه نيابت فقيه از امام زمان (ع) بوده و تفاوت وي، با ديگر فقيهان مكتب وحيد بهبهاني، صرفاً در چگونگي تلقي وي از مشروعيت سلطنت بوده است. درواقع، به جز شفتي ديگر فقيهان شيعي آن دوران حركتي براي برپايي حكومت انجام نداده بودند و سلطنت شاهان قاجار را مشروع مي دانستند.
Machine summary:
تنکابنی از شاگردان شفتی ، که در قصص العلمـا شـرح زنـدگی او را به تفصیل بیان کرده است ، دربارة دوران تحصیل او مـی نویسـد کـه بعضـی اوقـات حتـی قدرت تأمین غذای روزانة خود را نداشت و بر اثر گرسنگی غش می کرد و به ایـن سـبب سید علی طباطبایی ، استاد شفتی در کربلا، شخصی را مأمور کرده بود تا روزانه دو قـرص نان ، یکی برای غذای ظهر و دیگری برای غذای شب ، نزد او ببرد.
علاقة مردم به علما، و نیز امور دیگر، باعث شد که فتح علی شاه حتی سلطنت خود را بـه نیابـت از فقیهـان بدانـد (هدایت ، ١٣٣٩: ٩/ ٣٧٩، ٦٤١) و در امر حکومت با آن ها مشورت کند (ناطق ، ١٣٦٨: ٣٤)؛ فتح علی شاه ، در آغاز سلطنتش ، علما را به مشاغل دولتی گماشت و ملا اسماعیل مازنـدرانی را به مقام تقسیم کنندة صدقات منصوب کرد و مقام شیخ الاسلامی و امام جمعگی را ترویج و به رونق انداخت و برای تبریز، اصفهان ، تهران ، شیراز، همدان ، زنجان ، رشـت ، مازنـدران ، و شهرهای دیگر امام جمعه و شـیخ الاسـلام تعیـین کـرد (الگـار، ١٣٥٦: ٦٨-٧٢).
درواقـع ، شفتی از آن رو که سلطنت شاهان قاجار را مشروع نمی دانسـت ، و بـرای خـود بـه مثابـة نایب امام (ع ) مقام حکومتی قایل بود، به برپاداشتن حدود الهی و اجرای مجازات شرعی اقدام می کرد و انجام این امور را وظیفة خود می دانست .