Abstract:
در این مقاله، رویدادها و مصادیق تاریخی¬ای که در فاصله جنبش مشروطه تا انتخابات دهم ریاست¬جمهوری، مبین تشکیل یا عدم تشکیل کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی بوده¬اند، روایت و سپس بر اساس مطالعه تطبیقی بر مبنای «جبری بولی» مقایسه شده¬اند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر و بهتر جامعه ایران و شناسایی فراز و فرودهایی که جامعه ایرانی از مشروطه تاکنون در مسیر دستیابی به دموکراسی بر پایه کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی طی کرده است، می¬کوشد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که رابطه میان کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی چگونه تبیین می¬شود. بر این اساس ابتدا مروری نظری بر مفاهیم یادشده بر مبنای آرای آرنت، هابرماس، گرامشی، لیپست، دوبنوا و بشیریه صورت گرفته و شاخص¬ها و معرف¬هایی برای این مفاهیم استخراج شده است. سپس به واسطه این معرف¬ها، وضعیت کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی در پنج بازه تاریخی (از مشروطه تا انتخابات دهم ریاست¬جمهوری) روایت و تحلیل شده است. تحلیل روایت هر مقطع، بر اساس مصادیق حضور یا غیاب هر مفهوم، به صورت صفر (شدت کم) و یک (شدت زیاد) در جدول «بولی» برای هر مقطع تاریخی قرار داده شده و رابطه میان مفاهیم بررسی شده است. بر اساس یافته¬ها می¬توان ادعا کرد که از مشروطه تاکنون، علی¬رغم تلاش¬ها و اقداماتی که از سوی جامعه، نخبگان و بخشی از دولت یا حاکمیت صورت گرفته است، جز در مواردی معدود، سه مفهوم کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی از قوت چندانی برخوردار نیست و در دوره¬های مختلف تاریخی، نبود یکی از این سه شرط لازم ناکافی، مانع از تحقق دموکراسی در ایران شده است. بازه تاریخی مربوط به ملی شدن نفت، در میان این پنج برش تاریخی، تنها مقطع تاریخی است که تلاش ایرانیان برای دستیابی به دموکراسی، به واسطه حضور کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی به نتیجه رسیده است و پیامدش یعنی دموکراسی را ممکن کرده است. همچنین در مقطع مشروطیت، مصادیق تاریخی که مبین حضور کنش ارتباطی و حوزه عمومی بودند و در دوران اصلاحات، مصادیق تاریخی که مبین حضور حوزه عمومی و جامعه مدنی هستند، در مقایسه با مصادیقی که غیاب این مفاهیم را نمایندگی می¬کنند، غلبه دارند. اما در دوران انقلاب و نیز انتخابات ریاست¬جمهوری سال 1388 و دولت برآمده از آن، مصادیقی که غیاب مفاهیم کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی را نمایندگی می¬کنند، بر مصادیقی که حضور آنها را نمایندگی می¬کنند، غلبه دارد.
Machine summary:
"مصادیق غیاب جامعه مدنی از مصادیق ضعف جامعه مدنی در این بازه شامل موارد زیر است : افزایش فشار گروههای اسلامگـرا بـرای حـذف گـروههـا و احـزاب دیگـر و اقـدامات مسلحانه طرفین و تلاش برای حذف یکدیگر؛ مصادره باغها، مزارع، خانه هـا، زمـین هـا و اموال مستکبران و طاغوتیان؛ دست به اعتصاب زدن و تحصن و راهپیمـایی مستضـعفان برای رسیدن به مطالباتی که در آنها به واسطه شعارهای انقلابی ایجاد شده بـود و ایجـاد هرجومرج اجتماعی و اقتصادی (شعارهایی نظیر آب و برق مجانی ، مالیات نـدادن و دادن سهم از فروش نفت )؛ دولتی کردن واحدهای بزرگ و کوچک اقتصادی و تضعیف مالکیت خصوصی ؛ دخالت شورای انقلاب در امور دولت موقت و نـاتوان بـودن دولـت در کنتـرل اقدامات کمیته ها در پاکسازی و اعدامها؛ اعتراض دولت موقت به تعدد حاکمیـت ؛ عـزل نیروها و مدیرانی که دولت موقت معرفی می کـرد توسـط کمیتـه هـا و یـا شـخص امـام؛ استعفای دولت موقت ؛ ترور شخصیت هـای سیاسـی توسـط گـروه فرقـان؛ اعـلام جنـگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی توسط سـازمان مجاهـدین خلـق و اقـدامات تروریسـتی آنها؛ انفجار دفتر نخست وزیری؛ انفجار دفتر مرکـزی حـزب جمهـوری اسـلامی بـا دههـا کشته ؛ ترور شخصیت های انقـلاب؛ تـنش و تحرکـات رخداده در کردسـتان، خوزسـتان، ترکمن صحرا و گنبد؛ مواردی از تلاش برای انجام کودتا و اعدام کودتاچیان؛ وجـود دههـا هزار زندانی سیاسی ؛ دست بالای جناح مذهبی برای اختیار گرفتن نهادهایی چـون قـوه قضائیه ، شورای نگهبان، نیروهای مسلح ، مجلـس خبرگـان و صداوسـیما و کوتـاه مانـدن دست غالب جناحها و گروههای سیاسی و فکری از اعمالنظر در تـدوین قـانون اساسـی ؛ محـدود شـدن قـوانین و آزادیهـا بـا احکـام اسـلامی ؛ اخـتلاف میـان حسـن آیـت و رییس جمهوری وقت بنی صدر؛ اجباری شدن حجاب؛ انقلاب فرهنگی و بازنگری در کتب درسی و گزینش عقیدتی در استخدامهـا و پـذیرش دانشـجو؛ پـاکسـازی و تصـفیه در وزارتخانه ها و ادارهها؛ تیرباران شدن عناصر برخی گروهها و جریانات سیاسی و تصرف و مصادره اموال مهاجران و اعدامی ها توسط بنیاد مستضعفین ."