Abstract:
جامعه ایران با موضوعات و مسائل زیست محیطی متعددی روبرو است. در میان موضوعات زیست محیطی جامعه ایران «مسئله آب» یکی از برجسته ترین مسائل است. امروزه رشته های علوم انسانی هم به موضوعات زیست محیطی و تبعات آنها واکنش نشان داده اند. ارتباطات زیست محیطی هم یکی از عرصه هایی است که پتانسیل خوبی برای کمک به حل ابعادی از مسائل زیست محیطی دارد. بر این اساس در این مقاله از منظر ارتباطات زیست محیطی و با رویکرد نظری چارچوب بندی به مطالعه مسئله آب در سینمای مستند دهه هشتاد و نود ایران پرداخته شده است. سوال اصلی تحقیق این است که سینمای مستند ایران چگونه به مسئله بحران آب در ایران پرداخته است؟ برای پاسخ به سوال تحقیق 22 فیلم مستند با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده است. تحلیل محتوای کیفی این مستندها نشان می دهد چارچوب تشخیصی و تجویزی توسعه پایدار غالب-ترین و فراگیرترین چارچوبی است که مستندسازان ایرانی مساله بحران آب در ایران را در قالب آن چارچوب بندی کرده اند.
Abstract:Environmental communication and water problem:The content analysis of the eighties and nineties Iranian documentaries Iranian society faces many environmental issues, among which the "water problem" is of paramount importance. Today, the humanities have also studied environmental issues and their consequences. Furthermore, environmental communication is one of the areas which has the potential to help solve some aspects of environmental problems. Accordingly, the present article has studied water problem in eighties and nineties Iranian documentaries from environmental communication perspective by using “Framing" theoretical approach. The main question of the research is how Iranian documentaries has addressed the problem of water crisis in Iran. In order to answer the research question, 22 documentaries were analyzed using qualitative content analysis method. The findings indicate that the sustainable development diagnostic and prescriptive frame is the most dominant and pervasive one which Iranian documentarians used to frame the water crisis problem in Iran .
Machine summary:
نزديک ترين پژوهش به اين تحقيق پايان نامه کارشناسي ارشد رضوانه عرفاني حسين پور (١٣٩٢) است ، که با عنوان « تحليل رتوريک مستندهاي مربوط به بحران زيست محيطي درياچه اروميه » در گروه علوم ارتباطات دانشگاه تهران انجام شده است .
يکي از اين پژوهش ها کار ندا صابري (١٣٩٦) است که با عنوان «ارزيابي عملکرد و نحوه ي پوشش رسانه هاي خبري ايران از مسايل محيط زيستي با استفاده از نقد رتوريکي (مطالعه موردي : بحران کم آبي )» در دانشکده ي محيط زيست دانشگاه تهران در قالب پايان نامه کارشناسي ارشد انجام شده است .
جامعه شناسي از اين طريق محيط زيست را از مقوله اي صرفا طبيعي خارج کرده و آن را به عنوان امري اجتماعي تعريف ميکند (مهرآيين ، ١٣٩٣ به نقل از سعيدابادي و سلطاني:١٣٩٦) به همين رو تبعات زيست محيطي بحران آب در اين مستندها در سايه و حاشيه تبعات غير زيست محيطي قرار گرفته و تمرکز اصلي مستندسازان بر مسائلي غير زيست محيطي بوده است و موضوعات اقتصادي و رفاهي افراد درگير با مسئله آب به مراتب بيشتر از ساير موضوعات مورد توجه قرار گرفته است ؛ اگرچه در مواردي هم بعد فرهنگي موضوع مطرح شده است .
بر اساس مستندهاي مورد بررسي اين تحقيق ميتوان گفت در بخش تبعات بحران آب يکي از مسائلي که به ندرت مورد توجه مستندسازان قرار گرفته است ، تقسيم بندي جامعه به ما/ انها بر مبناي تحمل سختيهاي زيست محيطي است ، اگر چه در معدود مواردي به اين مسئله پرداخته شده است .