Abstract:
در این مقاله به شش عامل مهم که نشان دهنده های فروپاشی از درون نظام پهلوی در ایران بود توجه شده است. عامل اول خودکامگی شخص شاه و خوی استکباری او ، عامل دوم غارتگری اموال مردم و امکانات کشور توسط خاندان سلطنت پهلوی ، عامل سوم فساد گسترده در عرصه های مختلف اقتصادی ، مالی و اخلاقی که همه ارکان نظام پهلوی را در برگرفته بود. عامل چهارم دیکتاتوری و خشونت پلیس امنیتی شاه تحت عنوان ساواک و سرکوب آزادی خواهان. عامل پنجم وابستگی همه جانبه شاه و دستگاه حکومتی اش به قدرتهای سلطه جوی غربی بویژه آمریکا و انگلیس به گونه ای که تصمیم های اساسی در کشور با تائید انها انجام می گرفت. در عمل استقلال کشور رو به نابودی تدریجی می رفت. سرانجام عامل ششم برقراری ارتباط گسترده بصورت پنهانی و در مواردی علنی با رژیم توسعه طلب اسرائیل که موجب از دست رفتن اعتبار ایران در بین مسلمانان جهان می شد. در این مقاله مستندات هر کدام از عوامل شش گانه که ذکر شد بر اساس گزارش نشریات غربی در همان دوره تاریخی آورده شده است. دراین مختصر تنها به نقل ارزیابی ها و داوری های شخصیتها و مطبوعات همان زمان بسنده شده است. زمانی که شاه در اوج اقتدار خود بود و اکثرمطبوعات غرب او را می ستودند و بر آتش جنون خودبزرگ بینی او هیزم خشک ثنا و ستایش دروغین و سفارشی می ریختند تا بتوانند درغارتگری های بی حساب با او همراه و هم سفره باشند.
Machine summary:
٢ روزنامه فرانســوي »لوموند« در شــماره مورخ ٢٩ ژوئيه ١٩٨٠ (٧ مرداد ١٣٥٩) خود در مقاله اي تحت عنوان »يک بازيگر بين المللي که ملت خود را نشــناخت «، با اشاره به گزارش محرمانه سازمان جاسوسي »سيا«ي آمريکا درباره جنون عظمت طلبي شاه ، نوشت : شاه مردي تيزهوش ، ولي به طور خطرناکي دچار جنون عظمت و خودبزرگ بيني است ، از نظر رواني او تحت تأثير عوامل چندي مانند رفتار خشن و ظالمانه يک پدر و سپس تحقير و سقوط او قرار گرفته و در باطن از اين که اصل و نسبي ندارد و اعقاب او مردمان بسيار معمولي و گمنامي بوده اند، رنج مي برد...
و به همين جهت بود که دوران حرکت در راه تحقق اين رؤياي بيمارگونه را »عصر رستاخيز« ناميد و با انحل ل احزاب فرمايشي و شه ساخته »ايران نوين «، »مردم «، »پان ايرانيست « و غيره ، در اسفند ماه سال ١٣٥٣، قانون اساسي و انقل ب شاه و مردم (نامي که شاه به اصل حات آمريکا فرموده خود داده بود)«، اعل م نمود و همه ملت ايران را به شرکت اجباري در آن دعوت کرد و مخالفان را به زندان يا تبعيد از کشور تهديد نمود.
در سال ١٩٧٥ که تحقيقات سناي آمريکا نشان داد: ميليون ها دلار رشوه از سوي کمپاني هاي آمريکايي به مقامات سرشناس کشورهاي جهان پرداخت شده ، و در اين ميان اقلام هنگفتي نيز به دست خانواده سلطنتي ايران رسيده ، ارباب به من گفت که : مسئله اي نيست و فکر مي کند برادران و خواهرانش مثل هر کس ديگري حق داشته باشند دست به معامله بزنند و براي گذران زندگي خود بکوشند.