Abstract:
زنان خانهدار به اقتضای هویتیابی در چارچوب خانه و خانواده، به مثابه هویت نقشی مسلط، در مقایسه با سایر زنان، بیش-تر در معرض طرد اجتماعی هستند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربهی زیستهی زنان از خانهداری، به واکاوی و شناسایی زمینهها، عرصهها، تعاملات و پیامدهای طرد اجتماعی زنان خانهدار بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه-ی زمینهای میان زنان خانهدار سنندجی به انجام رسید. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری دادهها از مصاحبهی نیمهساختیافته استفاده شد. در نمونهی پژوهش، 29 نفر از زنان خانهدار22-46 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینههایی چون کلیشههای جنسیتی و شئواره شدن خانهداری در طرد اجتماعی زنان خانهدار نقش دارند. در این میان، روزمرگی و یکنواختی خانهداری بهمثابه زمینهی تسهیلگر و دوقطبی شدن فضای خانواده، و تقلیل هویت بهمنزله شرایط مداخلهگر عمل کردهاند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان خانهدار، از خانهداری بر زوال حریم شخصی و آزادیهای فردی، مراقبت و کنترل بیرونی، و تزئینی شدن عرصههای تصمیمگیری دلالت دارد. در مواجهه با شرایط پیشرو، زنان خانهدار به راهبردهایی چون گذشتهنگری انتقادی، انطباق، مجازیشدن ارتباطات، پرداختن به رشد شخصی روی آورده بودند. براساس مطالعة حاضر، تجربهی خانهداری برای زنان خانهدار، اختلال رابطهای، نارضایتی، یأس اجتماعی، انزوای اجتماعی، و سلب قدرت در پی داشته است. مقولهی هسته نیز بر تعلیق هویت دلالت دارد که ناظر بر طرد ذهنی (وجه فردی و تجربهی زیستهی زنان خانهدار) و طرد عینی (وجه ساختاری طرد اجتماعی) است.
Machine summary:
واژگان کلیدی زنان ؛خانه داری؛ طرد اجتماعی؛ سلب قدرت ؛ تزئینی شدن عرصه های تصمیم گیری؛ تعلیق هوّیت * نویسنده مسئول تاریخ دریافت :١٣٩٦/١٢/٢٧ تاریخ تصویب :١٣٩٧/٢/٢٠ DOI: مقدمه وبیان مسأله طرد اجتماعی پدیده ای چندبعدی است و بر ابعادی چون فرآیند جدایی و گسست از بازارکار، اجتماعــات و ســازمان هــای اجتماعی (فیتزپتریــک ،١٨٣:١٣٨١)، محــروم شــدن از کالاهــا و 1 استانداردهای زندگی در دسـترس اکثـر افـراد و از فرصـت هـای اجتمـاع ی در زنـدگ ی (میلر، ٢٠٠٧)، محروم شدن از مشارکت در نهادهای اجتماعی و نقض حقوق انسانی و مدنی (غفاری 2 و تاج الدین ،٣٩:١٣٨٤)، عدم رضایت و عدم تعلق فرد به اجتماعات هوّیت بخش (بورچاردت ، ٢٠٠٢: ٨٥)، حس انزوای اجتماعی و تبعیض از ساختارهای رسمی و نهادهای اقتصاد، جامعه و دولت (سامرویل ٣، ١٩٩٨:٧٦٢به نقل از تاکت و همکاران ، ٢٠٠٩)، فرایند پویای دور شـدن از سیستم اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی دلالـت دارد کـه ادغـام اجتمـاع ی اشـخاص در جامعه را تعیین می کند(والکر و والکر١٩٩٧،٤: ٨به نقل از تاکت و همکاران ، ٢٠٠٩).
در چنـد سـال اخیر پژوهش هایی نیز در خصوص زنان خانه دار انجام شده است ؛ هرچند تعداد این پژوهش ها نادر هستندو همین امر لـزوم توجـه بـه زنـان خانـه داررا دو چنـدان مـی کنـد .
بـرای نمونـه ، میرحسینی و صادقی فسایی (١٣٩٥)، در پژوهش کیفی «فهـم خانـه داری در بسـتر نقـش هـا ی جنسیتی : مطالعۀکیفی در شهر تهران »، تلاش کرده اند تا کیفیت زندگی زنان خانه دار را مطالعـه کنند.
Social Exclusion(Sociological Approach to Deprivation),Tehran:Sociologists Publication(Text in Persian).