Abstract:
هدف پژوهش حاضر فهم اندیشۀ سیاسی امام خمینی در چارچوبی معرفتشناختی بود. یافتههای پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، نشان داد که میان اندیشۀ سیاسی امام خمینی و مبنای معرفتی ایشان، نسبت ابتنایی(مطابقت) وجود داشته و این ابتناء به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم برقرار بوده است. دو ابزار عقل و وحی، بیشترین تأثیر را بر اندیشۀ سیاسی امام خمینی داشتهاند. اندیشۀ سیاسی امام خمینی، علیرغم همۀ تأکید بر اهمیت علوم حصولی، در دامن علم حضوری و بالاخص دو دانش فقه و کلام تکوین یافته است. ممکن دانسن کسب معرفت نیز مفروض بسیاری از آراء سیاسی امام خمینی بوده و از نظر ایشان عبودیت، غایت معرفت است.
This project was aimed at giving a new understanding of Imam Khomeini's political thoughts through an epistemological framework. The research method was descriptive-analytical. Results indicated that the political thoughts of Imam Khomeini confirmed his epistemological approach whether directly or indirectly. The two tools of reason and revelation have had the greatest impact on Imam Khomeini's political thought. His political thoughts, despite the significance of acquired knowledge, have been developed under the dominance of presential knowledge and more specifically through jurisprudence and theology. It is also said that many of his political approach could be consequence of epistemological assumption. Moreover, devoution is the highest level of knowledge to him.
Machine summary:
یافتههای پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، نشان داد که میان اندیشۀ سیاسی امام خمینی و مبنای معرفتی ایشان، نسبت ابتنایی (مطابقت) وجود داشته و این ابتناء به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم برقرار بوده است.
امام نقطۀ تمایز دو جهانبینی مادی و الهی را به مفروضات متفاوت معرفتشناختی و ابزارهای معرفتی متفاوت برمیگرداند که در جهانبینی حسی، تنها حس معتبر دانسته میشود، در حالیکه در جهانبینی الهی، ابزار معرفت، اعم از حس و عقل بوده و «چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم است، اگرچه محسوس نباشد و لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد، میتواند موجود باشد و همانطور که موجود مادی به مجرّد استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است» (خمینی، 1389/ ب: ج21، ص222).
همین رویکرد نهتنها در معرفتشناسی، بلکه در اندیشۀ سیاسی امام نیز جاری است، بدین صورت که در نظریۀ «ولایت فقیه» ایشان، فقیهی که از لحاظ اخلاقی ساخته و مهذب نباشد و به مقام «عدالت» نرسیده باشد، حتی اگر دارای درجههای بالای علمیباشد، شایستۀ عنوان ولایت نبوده و اتفاقاً ضرر چنین عالمی از انسانهای دیگر بیشتر است (اسماعیلی، 1386: ص456).
اینکه برای امام، علم حضوری برتر از علم حصولی دانسته شده است، به این معنا نیست که اندیشۀ سیاسی ایشان نیز در دامن چنین علمی شکل گرفته است.
37741 A comparative study of discourse analysis and Sadra political philosophy Ali Fathi1 1.