Abstract:
در این مقاله تلاش شده است تا از طریق بررسی رابطه میان ایده - ماده به بررسی نظامهای مطرح در حوزه اقتصاد سیاسی که عبارتاند از لیبرالیسم یا اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد و سوسیالیسم یا اقتصاد برنامهریزیشده و اقتصاد ترکیبی پرداخته شود و در پایان، روششناسی نظام اقتصادی- سیاسی ایران مورد تحلیل قرار گیرد. سؤال این است که چه نوع روششناسی برای بررسی این نظامها مناسبتر است. فرض پژوهش این است که ازآنجاکه در اقتصاد لیبرالیستی، ایده تقدم بر ماده و در اقتصاد سوسیالیستی، ماده تقدم بر ایده دارد به دلیل جدایی میان سوژه و ابژه در این دو نظام، روششناسی این دو نظام اقتصادی- سیاسی، پلورالیستی و مبتنی بر نقد بیرونی و ذرهگونه است. درحالیکه در اقتصاد ترکیبی که مبتنی بر دیدگاه توسعه منابع انسانی و دولت رفاه است، نوع روششناسی آن «درون ماندگار» و یا استعلایی است. روششناسی در این مقاله، مبتنی بر روششناسی مایکل والزر است که درصدد است بهنوعی بین ایده و بین ماده در نظامهای اقتصادی - سیاسی، توازن و تعامل بر مبنای واقعیتهای موجود ایجاد کند.
This paper has tried to examine the well-known systems in political economy by examining the relation between idea and material. These systems are liberalism or free market economy, socialism or planned economy and combined economy. And finally the methodology of Iran’s political-economy system is analyzed. The question is what the most suitable methodology to analyze these systems is. We assume that in a free market economy, idea is prior to material but in the socialist economy, it is vice versa and everything is considered materialist. However, in both of these systems, because of separation between subject and object (dualism), the methodology of these political-economy systems is pluralistic and based on external critique. In contrast, in a combined economy which is based on the perspective of human resource development and the welfare state, there is a kind of transcendental and permanent methodology. The methodology of this paper is based on Michael Wallzer's methodology, which tries to create balance and interaction between the subject and the object in the economy-political systems based on existing facts.
Machine summary:
تحليلي بر روش شناسي نظام هاي اقتصادي- سياسي با تأکيد بر ايران جليل دارا دريافت : ١٣٩٧/٠٦/٠١ معزالدين باباخاني پذيرش : ١٣٩٧/٠٨/٢٥ چکيده در اين مقاله تلاش شده است تا از طريق بررسي رابطه ميان ايده - ماده به بررسي نظام هاي مطرح در حوزه اقتصاد سياسي که عبارت اند از ليبراليسم يا اقتصاد مبتني بر بازار آزاد و سوسياليسم يا اقتصاد برنامه ريزيشده و اقتصاد ترکيبي پرداخته شود و در پايان ، روش شناسي نظام اقتصادي- سياسي ايران مورد تحليل قرار گيرد.
عدالت مفهومي است که همۀ مکاتب اقتصاد سياسي در مورد آن نظرورزي کرده اند؛ اما اين مفهوم در همۀ مکاتب يکسان نيست و دولتي که از اين مفهوم حاصل ميشود، کارکرد خاص خود را دارد؛ برايمثال ، نظام هاي سرمايه داري براي عدالت مفهوم کلي و انتزاعي که محل بروز آن در بازار و مالکيت خصوصي است ، در نظر ميگيرند؛ لذا دولتي که متصور ميشوند، «دولت حداقلي» است .
استقرايي پايه گذاري شدند؛ براي مثال مکتب اقتصاد سياسي 14 سرمايه داري که ملاک آن سود و خودتنظيمي بازار بدون دخالت دولت است ، بر اساس روش استقرايي و جزءگرايي به وجود آمد؛ به عبارت ديگر، اگر بخواهيم در چارچوب مدل ساختار- کارگزار بينديشيم ، در اقتصاد سرمايه داري، اولويت با آزادي کارگزاران و عدم دخالت دولت و تبلور خواست فردي در نظام اقتصادي است ؛ درحالي که در اقتصاد سوسياليستي، روش قياسي مطرح بوده است ؛ روشي که اولويت را به ساختار و روابط جمعي و نهادها و به نوعي جمع گرايي و حذف فرديت ميدهد.