Abstract:
نوشتار حاضر، در پی آن است تا یکی از اصلیترین جریانهای موجود در
سرزمین آسیای صغیر یعنی جریان "عرفان، تصوف و طریقتهای درویشی" این
منطقه را مورد بحث و مداقه قرار دهد. با توجه به اینکه موضوع مورد نظر بسیار
طولانی است و ریشه در گذشته ها دارد؛ نگارنده در گام نخست کوشیده است تا به
بررسی آن در ترکیهء قرن 14 ه.ق/ 20 م. پرداخته و چندین پرسش اساسی را مطرح
نماید و در دومین گام، پرسشهای مطرح شده، را پاسخ داده و در پیگیری روندی
سلسلهوار و درهم تنیده شده از معلول و علتها، به عقب و عقبتر رفته و سیر این
جریانها در دوره های قبل را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. در این روند، ابتدا ترکیهء
بعد از جمهوری، سپس دوران حاکمیت عثمانیها و در آخرین گام نیز دوران سلطنت
حاکمان سلجوقی روم بررسی شده است. در جستجوی ریشهها و جهت پاسخگویی به
پرسشهای مطرح شده، حتی باید به عقبتر نیز بازگشت و با فراتر رفتن از منطقهء
آسیای صغیر، در مناطقی همچون ایران و ماوراءالنهر به کاوش و جستجوی بنمایه -
های اصلی عرفان و تصوف و طریقتهای درویشی آسیای صغیر پرداخت
Machine summary:
با توجه به اينکه نگارنده ء اين سطور را هنوز فرصت ديدار از سرزمين مورد تحليل در اين مقاله ، يعني سرزمين آسياي صغير يا ترکيه امروزي ، پيش نيامده تا از نزديک پيگير موضوع مورد مطالعه يعني عرفان ، تصوف و طريقت هاي درويشي اين مرز و بوم باشد و وضعيت کنوني اشخاص ، اماکن و خانقاه هاي مربوط به اين گروه و طريقت - ها را مورد بررسي قرار دهد لذا بايد دست به دامان آثار و تحقيقاتي شد که برخي توسط شرق شناساني همچون آن ماري شيمل ١، ريچارد هارتمان ٢، جان برج ٣ و هامر پورگشتال ٤ تأليف گرديده و بعضي نيز به قلم نويسندگان ترک و بعضا فارس زبان به رشته ء تحرير درآمده است .
عرفان و تصوف سرزمين آسياي صغير به وجود فرقه ها و طريقت هايي درويشي همچون ، بکتاشيه ، نقشبنديه ، قادريه ، شاذليه ، خلوتيه و تعدادي ديگر از اين فرقه ها محدود مي شد که اولا از مقصود والاي عرفان – که رسيدن به سرچشمه ء تعليم و تزکيه معنوي بود- دور مانده و تا حدود بسيار زيادي گرفتار عادات و آداب ظاهري شده بودند و ثانيا فرقه هاي دروايش و تکاياي آنها مکاني شده بود براي اجتماع عناصر ناراضي از حکومت و حتي در ميان بسياري از بزرگان اين فرقه ها نيز رنگ و بوي قدرت طلبي و سياسي گري ، ديده و شنيده مي شد.