Abstract:
پژوهش حاضر به تحلیل انتقادی گفتمان نامزدهای رقابتهای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران پرداخته تا موضوعات مهم جامعه را در هر گفتمان شناسایی نماید. مواد خام تحلیل شامل متن مناظرههای انتخاباتی و فیلمهای مستند تبلیغاتی است که مورد تحلیل بینامتنی و بینا گفتمانی قرار گرفت. استخراج مضامین و محتوای دالهای مرکزی بر اساس میزان تکرار و تأکید صریح نامزدها در مقایسه با متون رقبا، صورت گرفت.
در این رقابتها سه گفتمان اصولگرای اصلاحطلب، اصلاحطلبی اصولگرا و توسعه پایدار رقابت نمودند. در حوزۀ گفتمانی توسعۀ پایدار اجتماعی، هاشمیطبا وضعیت موجود کشور را نقد کرد؛ اما به دلیل ضعف سیاسی زنجیره هم ارزی (جامعه دانشگاهی) و کمتر ایدئولوژیک بودن، قدرت کافی در رقابتها نیافت. مثلث رئیسی، قالیباف و آقا میرسلیم (اصولگرایی اصلاحطلب) مرز ضدیتی خود را بر عدالت و حمایت از اقشار محروم ترسیم کردند، قالیباف مدیریت مدرن عدالتمحور خود را از دولت کار - کرامت رئیسی متمایز ساخت. زوج روحانی - جهانگیری در گفتمان اصلاحطلبی اصولگرا، موفق نشدند نماینده گفتمان اصلاحطلبی دوم خردادی باشند و تنها با یاری جوانان جویای امید پیروز گشتند.
گفتمانهای فوق، افزون بر همگرایی شدید انقلابی اسلامی، وقتههای مشترک اقتصادی - اجتماعی (فقر و نابرابریهای اقتصادی - اجتماعی) داشتند. فاصله طبقاتی، بیاخلاقیهای سیاسی، فساد مالی و رانتخواری عناصر مشترک گفتمانها بود.
This thesis deal with critical analysis of candidate discourse of the 12th president of Iran to identify important issues in society in each discourse. The raw materials of analysis is contains the text of the presidential debates and advertisements films, which is subject to inter textual analysis and discursive discourse. The extraction of content and of the central slabs took place according to the frequency of iteration and the explicit emphasis of candidates compared to the competitors contexts. Three discourses have competed in the competition principles: Principlism-oriented reform, Reformism-oriented principle and Stable development discourse. In the field of sustainable development, Hashemi Tba’ explicitly criticized the country's current situation but cannot enough power because of the weakness of political power and equivalent chain (University community) and less ideological. Triangle of Raeisi-Ghalibaf and Aghamirsalim (principlism reformist) draw their own antagonist lines on justice and support for disadvantaged people; however Ghalibaf distinguished itself Justice oriented modern management from the state of work and dignity(planned by Raeisi) . In discourse reformism-oriented principles; Rouhani - Jahangiri couple failed in defense of developmental elements based on economic growth and solve internal problems with reliance on foreign relations, they wined in the competition, only with the help of the young seeking hope and future .In addition to the strong convergence Islamic revolutionary, three discussions had economic-social common moments (Poverty, inequality and economic-social). Class interval, the political immorality, financial corruption and rent seeking were also common elements of three discourses.
Machine summary:
شواهد نشان ميدهد که در کشور ايران در ماه هاي منتهي به انتخابات هر دورة رياست جمهوري، جامعه شاهد فضاي سياسي فعال تري است و تا حدودي به تجربۀ دموکراسي و آزادي بيان نزديک ميشود، مردم و نامزدهاي انتخاباتي با آزادي بيشتري از برنامه ها، ايده آل ها و مطالبات خود سخن ميرانند و يا گروه هاي رقيب و برنامه هايشان را با جسارت و افشاگري بيشتري به نقد ميکشند.
ازاين رو سؤال هاي اصلي اين پژوهش اين است که : آيا نامزدهاي انتخاباتي داراي هدف ، ايده و روش هاي خاصي بودند به طوريکه نمايندة نوعي گفتمان باشند؟ اگر چنين است ، گفتمان نامزدها چه اندازه و در چه مواردي همگرايي و اشتراک و يا واگرايي و تقابل داشتند؟ گفتمان نامزدها حول کدام دال برتر انسجام يافته و چگونه ساير وقته ها حول دال مرکزي مفصل بندي شده اند؟ گفتمان ها در شکل دهي مرز ضديتي و توليد ديگري از چه سازوکاري بهره ميگيرند؟ بنابراين مهم ترين اهداف اين پژوهش عبارت اند از: شناخت گفتمان هاي رقيب در فضاي رقابتي دوازدهمين دورة انتخابات رياست جمهوري کشور ايران .
جدول (٥) جمع بندي مراحل تحليل گفتمان قاليباف (رجوع شود به تصویرصفحه) ٦- گفتمان انتخاباتي هاشمي طبا هاشمي طبا انتقادات و برنامه هاي خود را درون گفتمان توسعه بيان کرد که دال مرکزي آن توسعۀ پايدار اجتماعي - اقتصادي است و وقته هاي واقع بيني مديريتي، ميهن پرستي ايراني - اسلامي، جهاني گرايي، نگرش تاريخي - علمي و توسعۀ اجتماعي، توسعۀ زيست – محيطي، اخلاق گرايي آن را مفصل بندي نموده اند.