Abstract:
حکمت عملی بهعنوان یکی از اقسام فلسفه مطلق، کارکردهای مهمی در کنشها و حیات صحیح فردی و اجتماعی انسان و پایهریزی نظام حکومتی و تمدن اسلامی دارد. ازاینرو شناخت کامل نسبت به چیستی و ویژگیهای حکمت عملی اهمیت بهسزایی دارد. یکی از راههای شناخت علوم و ویژگیهای آنها، توجه به نظام طبقهبندی علوم و ملاکهای آن است. فارابی از جمله فیلسوفانی است که بسیار گسترده به حکمت عملی پرداخته است. از نگاه فارابی، توجه به جایگاه حکمت عملی در طبقهبندی علوم و در نظر گرفتن ویژگیهای کلی فلسفه بهمثابه جنس حکمت عملی به همراه ویژگیهای اختصاصی حکمت عملی، میتواند در ارائه تعریفی جامع و مانع از آن راهگشا باشد. برایناساس حکمت عملی علمی نظری - به معنای قیاسی- و برهانی است که در مورد امور وابسته به اراده انسان ازآنجهت که انسان را به سعادت یا شقاوت میرساند بحث میکند.
As one branch of philosophy in general, practical wisdom serves significant functions in the course of acts and man’s individual and social due life and the foundation of governmental system and Islamic civilization. So, it is quite important to perfectly know the nature and characteristics of practical wisdom. One way of knowing different disciplines of science and their characteristics is to consider the system of classification and its criteria. Alfarabius is among those philosophers who have dealt with practical wisdom in much detail. In Alfarabius’ view, the consideration of the role of practical wisdom in the classification of sciences and its particular characteristics in contrast to general characteristics of philosophy help propose an inclusive and exclusive definition of it. Accordingly, practical wisdom is a speculative -deductive and demonstrative- discipline of knowledge dealing with issues of man’s free will in so far as it leads man to happiness or eternal affliction.
Machine summary:
برایناساس حکمت عملی علمی نظری - به معنای قیاسی- و برهانی است که در مورد امور وابسته به اراده انسان ازآنجهت که انسان را به سعادت یا شقاوت میرساند بحث میکند.
اما از دیدگاه فارابی، فلسفه مدنی دو جزء دارد؛ جزء اول، «صناعت اخلاق» است که در مورد افعال و اخلاق جمیل و اسباب کسب آنها بحث میکند و جزء دیگر که در مورد راههای کسب، توزیع و حفظ امور جمیل برای مردم جوامع بحث میکند، فلسفه سیاسی نامیده میشود (فارابی، 1996م، ص83؛ همو، 1408ق، ج1، ص14؛ همو، 1413ق، ص256-257).
تقسیم دوم علوم فارابی در مقام بیان امور به سعادترساننده انسان نیز نوع دیگری از طبقهبندی کلان را از علوم و صنایع ارائه میکند (فارابی، 1413ق، ص253-256).
براساس طبقهبندی بیانشده از علوم، فارابی «حکمت» یا «فلسفه» را یک علم نظری قیاسی و برهانی تعریف میکند که برای درک یقینی حقایق اشیاء و تعلیم حق بهکار برده میشود.
برهمیناساس، فارابی علوم و صنایع را ازاینجهت که مطلوبیت آنها فقط بهخاطر کارکرد عملی آنها در زندگی انسانی است و یا اینکه برای شناخت حق بهکار میروند تقسیم کرده و فلسفه مطلق را علمی میداند که مقصودش تحصیل جمیل است؛ زیرا فلسفه موجب علم یقینی به حق است و چنین علمی جمیل است (فارابی، 1413ق، ص255-256).
براساس موضوعی که برای حکمت عملی بیان شد، فارابی اینگونه به تعریف آن میپردازد: «فلسفه عملی، علمی است که وقتی انسان آن را دانست میتواند به آن عمل کند.
فارابی در برخی از آثار خود، حکمت عملی را براساس مباحث کلانی که در این علم مطرح میشوند تعریف کرده است.
مقدمه و شرح و تعليق از دكتر على بوملحم، بیروت: مكتبة الهلال.
تصحیح علي بوملحم، بيروت: مكتبة الهلال.