Abstract:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی با نوآوری و عملکرد شغلی کارکنان آموزش و پرورش بود. این پژوهش توصیفی و در روش اجرا از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر کرمانشاه در نظر گرفته شد که تعداد آنها ۶۶۲ نفر بودند. نمونه آماری نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و براساس جدول مورگان تعداد ۲۴۳ نفراز کارکنان انتخاب شدند و سپس از طریق پرسشنامه های پرسشنامه یادگیری سازمانی توسط نیف، نوآوری تورنس، پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها نشان داد بین یادگیری سازمانی و مولفه های آن (تفکر سیستمی، کار و یادگیری گروهی، فرهنگ سازمانی، اشتراک دانش، چشم انداز مشترک، رهبری مشارکتی و شایستگی کارکنان) با نوآوری کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین یادگیری سازمانی و مولفه های آن (تفکر سیستمی، کار و یادگیری گروهی، فرهنگ سازمانی، اشتراک دانش، رهبری مشارکتی و شایستگی کارکنان) با عملکرد شغلی کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بین مولفه چشم انداز مشترک با عملکرد شغلی کارکنان رابطه ای وجود نداشت. بین یادگیری سازمانی و نوآوری و عملکرد شغلی کارکنان زن و مرد تفاوت معنی داری وجود ندارد.
Machine summary:
یافتهها نشان داد بین يادگيري سازماني و مولفه هاي آن (تفكر سيستمي، كار و يادگيري گروهي، فرهنگ سازماني، اشتراك دانش، چشم انداز مشترك، رهبري مشاركتي و شايستگي كاركنان) با نوآوري كاركنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
به عبارت دیگر براساس یافته های تحقیق می توان اذعان داشت که هر چه میزان يادگيري سازماني و مولفه هاي آن؛ تفكر سيستمي / كار و يادگيري گروهي/ فرهنگ سازماني / اشتراك دانش / چشم انداز مشترك/ رهبري مشاركتي و شايستگي در بین كاركنان بیشتر باشد، خلاقيت و نوآوري نیز در آنها بيشتر خواهد شد.
به عبارت دیگر براساس یافته های تحقیق می توان اذعان داشت که هر چه میزان يادگيري سازماني و مولفه هاي آن؛ تفكر سيستمي / كار و يادگيري گروهي/ فرهنگ سازماني / اشتراك دانش / رهبري مشاركتي و شايستگي در بین كاركنان بیشتر باشد، عملكرد شغلي نیز در آنها بيشتر خواهد شد.
همانطور كه نتايج نشان داد بین يادگيري سازماني و مولفه هاي آن (تفكر سيستمي، كار و يادگيري گروهي، فرهنگ سازماني، اشتراك دانش، رهبري مشاركتي و شايستگي كاركنان) با عملكرد شغلي كاركنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بين مولفه چشم انداز مشترك با عملكرد شغلي كاركنان رابطه اي وجود نداشت.
به عبارت دیگر براساس یافته های تحقیق می توان اذعان داشت که هر چه میزان يادگيري سازماني و مولفه هاي آن؛ تفكر سيستمي، كار و يادگيري گروهي، فرهنگ سازماني، اشتراك دانش، رهبري مشاركتي و شايستگي در بین كاركنان بیشتر باشد، عملكرد شغلي نیز در آنها بيشتر خواهد شد.