Abstract:
عجایبنگاریهای قرون چهارم تا هشتم هجری با هدف کیهاننگاری و نشان دادن عظمت و قدرت خداوند در خلقت موجودات عالم به نگارش درآمدهاند. تلاش برای درک طبیعت و نحوه تعامل با آن در قالب دو گونه کیهانشناسی فلسفی و اسطورهای در عجایبنامهها قابل بازشناسی است. اساس کیهانشناسی اسطورهای بر اعتقاد به وجود نیروهای اسرارآمیز در تدبیر احوال عالم است. شناخت تنجیمی در پیوند تنگاتنگ با این گونه کیهانشناسی قائل به وجود نیروهای ماورایی در اجرام سماوی است. با عنایت به شواهد متعدد تنجیمی در عجایبنامهها پرسش اصلی این مقاله این است که باورهای تنجیمی در عجایبنامههای این دوران چگونه در شکل دادن به نگرش کیهانشناسی اسطورهای تأثیر گذار بودهاند؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل دادهها استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد می توان در عجایبنامههای این دوران تأثیر کواکب و سیارات را در شکلدهی به رخدادهای زندگی آدمیان در ذیل اراده خداوندی به عنوان نشانهای از قدرت الهی پذیرفت.
The aim of AJAʾEB AL-MAKLUQAT(The marvels of created things)written in Fourth to eighth centuries has been cosmology and showing the power of God in the creation of the world. There are two types of cosmology in AJAʾEB AL-MAKLUQAT; philosophical and mythological. Existence of the magical powers in the world is the basis of mythological cosmology. Astrological recognition related to mythological cosmology believes in magical powers in celestial bodies.the main question of this article is that how the astrological beliefs affect the formation of the mythological cosmology.In this study the historical method has been used to describe and analyze the data.The evidence of this article shows that according to AJAʾEB AL-MAKLUQAT the effects of the stars on shaping people's life events under the GOD's will is something acceptableIn this study the historical method has been used to describe and analyze the data.the main question of this article is that how the astrological beliefs affect the formation of the mythological cosmology.
Machine summary:
بر اين اساس ، پرسش اصلي مقالۀ پيش رو اين است که باورهاي تنجيمي در عجايب نامه هاي اين دوران چه تأثيري بر نگرش کيهان شناسي اسطوره اي داشته اند؟ عجايب نگاريها تاکنون چندان مورد توجه پژوهشــگران قرار نگرفته اند و اندک کارها در اين زمينه با رويکردهايي متنوع نگاشــته شده اســت .
هدف نويسنده در اين تحقيق اين است که با عنايت به زمينه هاي تاريخي عجايب نامه ها، به عنوان منابعي مهم در درک ذهنيت جمعي و فرهنگ حاکم بر جامعۀ ايران عصر ميانه ، رويکرد تنجيمي اين متون را با تأکيد بر کيهان شناســي اسطوره اي مطالعه کند.
٥. محمد بن محمود بن احمد طوسي، عجايب المخلوقات ، به اهتمام منوچهر ستوده (تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ١٣٤٥)، ص ٨٥ و ٤٢٢؛ ابن محدث تبريزي، عجايب الدنيا، تصحيح ليديا پاولوونا اسميرنووا، ترجمۀ محسن شجاعي (روسيه : نائوکا، ١٩٩٣)، ص ٤٠٨.
٦. ايگناتي يوليانوويچ کراچکوفســکي، تاريخ نوشته هاي جغرافيايي در جهان اســلامي، ترجمۀ ابوالقاسم پاينده (تهران : علمي و فرهنگي، ١٣٧٩)، ص ٧؛ پرويز براتي، کتاب عجايب ايراني: روايت ، شکل و ساختار فانتزي عجايب نامه ها به همراه متن عجايب نامه اي قرن هفتمي (تهران : افکار، ١٣٨٧)، ص ٢٨.
٣. بنگريد به : شــهاب الدين محمد دنيسري، نوادر التبادر لتحفه البهادر، به کوشش محمدتقي دانش پژوه و ايرج افشار (تهران : بنياد فرهنگ ايران ، ١٣٥٠)؛ مطهر بن محمد جمالي يزدي، فرخ نامه (دايره المعارف علوم و فنون و عقاير)، به کوشش ايرج افشار (تهران : اميرکبير، ١٣٨٦)؛ شهمردان ابن ابي الخير رازي، نزهت نامه علائي، تصحيح فرهنگ جهان پور (تهران : مؤسسۀ مطالعات و تحقيقات فرهنگي، ١٣٦٢).