Abstract:
زیبایی بصری نستعلیق حاصل توازن و تعادل حروف و کلمات است که با ارتباط بصری در فرم و محتوا پیوند عمیقی بین
دو نظام کلامی و غیرکلامی برقرار کرده است. درواقع به نظر میرسد نستعلیق درصدد است با ویژگی عناصر بصری خطء
محتوای معنایی متون را منتقل کند که نمونه آن در قطعه حمد میرعماد مشاهده میشود و شناخت آن با نشانهشناسی
خوشنویسی قابل درک است. در این مقاله با هدف تبیین هویت ایرانی نستعلیق و فرض اینکه این اثر به چنین شانی
رسیده است به سئوالات زیر پاسخ میدهد: معیار هویت ایرانی نستعلیق چیست؟ و نشانهشناسی لایهای چگونه اصالت آن
را مشخص میکند؟ مقاله حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و روش کیفی و تحلیلی و رویکرد نشانهشناسی لایهای
تدوین شده است و نتیجه نشان میدهد نسخ زدایی و نبود اعرابگذاری» نستعلیق را به جهت نمود کیفیت عناصر تجسمی
خط و تولید معانی محتوایی در سطح متمایزی از خطوط پیشین قرار داده و دلیل آن همسویی مبانی هنرتجسمی و
زیباشناسی خط فارسی است که رابطه هوشمندانهای بین عناصر بصری آن برقرار کرده و انتقال پیام را در سطوح متفاوت
دلالتهای نوشتاری بکار برده است.
Machine summary:
در اين مقاله با هدف تبيين هويت ايراني نستعليق و فرض اينکه اين اثر به چنين شاني رسيده است به سئوالات زير پاسخ مي دهد: معيار هويت ايراني نستعليق چيست ؟ و نشانه شناسي لايه اي چگونه اصالت آن را مشخص ميکند؟ مقاله حاضر با استفاده از منابع کتابخانه اي و روش کيفي و تحليلي و رويکرد نشانه شناسي لايه اي تدوين شده است و نتيجه نشان ميدهد نسخ زدايي و نبود اعراب گذاري، نستعليق را به جهت نمود کيفيت عناصر تجسمي خط و توليد معاني محتوايي در سطح متمايزي از خطوط پيشين قرار داده و دليل آن همسويي مباني هنرتجسمي و زيباشناسي خط فارسي است که رابطه هوشمندانه اي بين عناصر بصري آن برقرار کرده و انتقال پيام را در سطوح متفاوت دلالت هاي نوشتاري بکار برده است .
اين مقاله با رويکرد نشانه شناسي لايه اي و با محوريت سوره حمد ميرعماد نوشته شده است و برآن است تا با استفاده از سطوح متفاوت دلالتهاي نوشتاري؛ چگونگي ارتباط بصري ومعنايي سوره حمد ميرعماد را بررسي کرده و به هدف خود يعني نستعليق ، نمادي از هويت ايراني خوشنويسي دست يابد.
٣- پيشينه پژوهش در مقاله نشانه شناسي نوشتار با نگاهي به رسانه ادبيات و هنر خوشنويسي دکتر فرزان سجودي (١٣٨٨)، دلالت در نوشتار در سطوح زباني و پيرازباني و غير زباني بررسي شده است و نويسنده معتقد است انچه خوشنويسي را از ديگر متون مجزا کرده سطوح غير زباني ان است که در ان توليد و دريافت معنا به دسترسي به رمزگانهاي زباني وابسته است و در اين سطوح است که سطح بيشتري از رمزگانهاي فرهنگي و زيبا شناختي وجود دارد و در اين سطح از دلالت ، رمزگانها وابسته به جنبه هاي ديداري يا بصري هستند که در خوشنويسي به انها نقطه ، خط ، سطح ، رنگ و ...