Abstract:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم معنای زندگی در پیشبینی افسردگی یک نمونه غیربالینیانجام شد. روش: در یک مطالعه توصیفی 250 نفر از دانشجویان دانشگاه علامهطباطبایی به پرسشنامههای معنای زندگی (استیگر، 2006)، افسردگی بک (1961) و پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناختی پاسخ دادند. دادههای پژوهش به کمک شاخصهای توصیفی، آزمون تیمستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نشان دهنده آن است که بین وجودمعنادرزندگی و افسردگی رابطه منفی معناداری وجود دارد (001/0> P)؛ همچنین نتایج حاصل از الگوی رگرسیون گام به گام نشان دهنده آن است که عدم وجود معنادر زندگی و جنسیت در دو گام 36% از واریانس افسردگی را پیش بینی میکند (001/0P<). نتیجهگیری: باتوجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که وجود معنا در زندگی از سازههای مهمی محسوب میشود که توان پیشبینی و تبیین بخشی از تغییرات افسردگی را به طور معنادار دارد.
Background and aim: meaning of life is one of the basic structures that has been identified In recent research literature as one of the factors related to health and psychological well- being, Depression is also a common disorder Which may cause Various unpleasant consequences. Therefore, this study aimed to determine contribution of meaning of life in in Prediction of depression in a non-clinical sample Method: in a correlation study, 250 students of Allameh Tabataba’I University completed meaning in life Questionnaire, Beck depression and demographic variables, were selected using convenience sampling. The Results were analyzed by the pierson correlation and stepwise regression analysis. Results: the results showed significant negative relationship between presence of meaning in life (PML) and depression (0/01), Also Regression stepwise results showed that lack of meaning in life and sexuality could count 36%of variance of depression (0/01). Conclusion: According to our findings it can be concluded that the presence of meaningfulness of life is one of the main factors which can significantly predict and explain some part of changes of depression.
Machine summary:
همچنين برخي مطالعات انجام شده بر روي دانشجويان نشان دهنده آن است که بسياري از آنها جهان بيني دوران کودکي و ديدگاههاي مذهبي قبلي خود را با اتمام تحصيلات دانشگاهي ترک ميکنند، بدون آن که يک چهار چوب جايگزيني براي نگريستن به دنيا يافته باشند (آرنت ١٦، جنسون ١٧، ٢٠٠٢؛ ريف من ١٨،آرنت و کولول ، 19 1-Saddock 2-Saddock 3-Woo 4-Brown 5-Cohen 6-Cairns 7-Kleftaras 8-Psarra 9-Steger 10-Mann 11-Machels 12-Cooper 13-Owens 14-Whitesell 15-Herrera 16-Arnett 17-Jensen 18-Reifman 19-Cowell 20-Well-being 21-Doğan 22-Sapmaz 23- Dilek tel 24-Temizel 25-galan 26-Magno 27-Paterson 28-Roldan 29-Kashdan ٢٠٠٥؛ نقل از وو و بران، ٢٠١٣)؛ که اين مسئله مي تواند حس بيشتري از فقدان معنا در زندگي را براي دانشجويان رقم زند، يا علتي احتمالي براي شيوع بالاي افسردگي در اين قشر از جامعه باشد.
ابزارهاي پژوهش پرسشنامه معنادرزندگي (MLQ) پرسشنامه معنادرزندگي (استيگر، فرازر٣، اوشي ٤ و کالر٥، ٢٠٠٦) داراي ده گويه است که هر يک از گويه ها بر روي مقياس ليکرت هفت درجه اي از ١ «کاملا نادرست » تا ٧ «کاملا درست » دو خرده مقياس وجود معنا (PML) و جستجومعنا (SML) درزندگي را اندازه مي گيرد، به استثنايي گويه ٩ 1-Beck depression short inventory(BDI-s) 2-Meaning in life Questionnaire 3-Frazier 4- Oishi 5- Kaler که نمره دهي معکوسي دارد، ساير گويه ها نمره دهي معمولي دارند گويه هاي وجود معنا عبارتند از ١، ٤، ٥، ٦، ٩ وسايرگويه ها جهت سنجش جستجوي معنا مورد استفاده قرارمي گيرد.