Abstract:
عدم شراکت ممکنات در اوصاف وجودی و کمالی خداوند، با تحلیلهای مختلفی در عرفان نظری و فلسفة اسلامی همراه بوده است. حکمای مسلمان در بحث از یگانگی خداوند، مرادشان نفی شریک از خداوند به مثابه واجب بالذات است. از نظر ملاصدرا، شریک نداشتن خداوند بدین معنی است که اساساً فرض شریک هم برای او محال است. این حکم، سایر مفاهیم صادق بر خداوند را هم شامل میشود، مانند شیئیت و علم و قدرت. حکمای نوصدرایی تحلیلهای نسبتاً متفاوتی مطرح کردهاند که در این جستار تلاش خواهیم نمود به تبیین و ارزیابی سه تقریر نوصدرایی و میزان قرابت آنها به دیدگاه ملاصدرا توجه نماییم. زنوزی و آقا علی مدرس تلاش میکنند تا بر اساس تمایز وجود رابط و مستقل و عین ربط بودن رابط به واجب، و نیز تشابه به مالک و مملوک، نظر ملاصدرا را تحلیل نماید اما در تحلیل علامه طباطبائی، در مفاهیمی که بر خداوند و ممکنات به طور مشترک میتوان حمل نمود، خداوند از نظر خصوصیتِ مصداق، شریک و مثل ندارد.
In the theoretical mysticism and Islamic philosophy, not associating any partner with God has always been subject to different interpretations. When Muslim philosophers refer to unity, what they mean is negation of associating any partner with God, as the Necessary Existence by Nature (Wajeb-e-Be-ahzat). From Mulla Sadra's point of view, God’s having no partner means that it is impossible to assume God with a partner. This extends to include the other attributes of God, like knowledge, power and thingness. Neo-Sadrian thinkers have proposed different interpretations of Sadra's view of associating a partner with God. The present article is an attempt to explain three Neo-Sadrian interpretations and try to show how close they are to Sadra’s views. Molla Abdollah Zanuzi, and Agha Ali Modarres try to explain Sadra's view based on the distinction between Per Se Existence and Per Accident Existence, or the Owner and property, but Allame Tabatabaee believes that in relation to the attributes that are common to God and humans, God has no partner due to the typicality of instance.
Machine summary:
زنوزی و آقا علی مدرس تلاش میکنند تا بر اساس تمایز وجود رابط و مستقل و عین ربط بودن رابط به واجب ، و نیز تشابه به مالک و مملوک، نظر ملاصدرا را تحلیل نماید اما در تحلیل علامه طباطبائی، در مفاهیمی که بر خداوند و ممکنات به طور مشترک میتوان حمل نمود، خداوند از نظر خصوصیتِ مصداق ، شریک و مثل ندارد.
از این روست که گفته میشود اساساً تصور چیزی به نام شریک الباری نیز محال است چرا که خداوند، صرف الوجود یا صرف الحقیقه است و چنین واقعیتی هیچ مثل و مانندی حتی در ذهن هم ندارد و در نتیجه ، خداوند دارای وحدت غیر عددی میباشد: [الواجب بالذات ، و هو] صرف الوجود الذی لا أتمّ منه ، کّلما فرضته فهو هو [لاغیره ، أی لایمکن فرض صرف وجود غیره ، فلایمکن فرض تعدده ](سهروردی، ج ١، ص ٣٥).
اما پرسشی که در اینجا مطرح است این است که آیا خداوند تنها در واجب بالذات بودن ، مثل و مانندی، نه عینی و نه ذهنی، ندارد، یا اینکه برای خداوند در دیگر اوصاف او، همچون علم و قدرت و حیات ، نیز نمیتوان مثل و مانندی نه در خارج و نه در ذهن ، در نظر گرفت ؟ در ادامه ، پاسخ به این پرسش از نگاه ملاصدرا و نیز تحلیل و مواجهۀ برخی نوصدراییان را با این پاسخ ملاصدرا، مورد توجه قرار خواهیم داد.