Abstract:
در این مقاله با استفاده از رویکرد نشانه شناسی به درک معنای آثار گرافیتی در شهر تهران پرداخته شده است . روش پژوهش در این مقاله،نوعی روش کیفی است که برای باز فهم نمود های شهری به رویکرد انتقادی و نشانه شناسی مجهزشده است تا بتواند از معانی مورد انتظاری که در نقاشی های دیواری شهری وجود دارد فراتر رفته و با کمک تکنیک های نشانه شناختی به بطن گرافیتی به عنوان یک واقعیت اجتماعی برسد. در قسمت چارچوب نظری از تئوری بازنمایی واقعیت و همچنین تحلیل گفتمان به عنوان دو تئوری انتقادی که معتقدند درک ما از آثار هنری همواره با وساطت و میانجی گری عوامل مختلفی محقق می شود و آن عوامل در قالب و فرم های از پیش تعیین شده سعی در واقعی جلوه دادن پیام خود هستند وام گرفته شده است.یافته های مقاله نشان می دهد که نقاشی دیواری به عنوان بخشی از تن شهر همواره محل منازعه ی فضای عمومی و ساختار های قدرت بوده است . شهرداری به عنوان بخشی از قدرت خود را مالک و صاحب دیوار های شهری می داند و همواره در پی مشروعیت بخشی از طریق اسطوره سازی مفاهیم بوده است و در این فرایند ابعاد گوناگونی از واقعیت شهری را به حاشیه سپرده است، از این رو در کنار نقاشی های دیواری رسمی همواره نفاشی های غیر رسمی وجود دارد که حوزه های متنوعی از حیات شهری را منعکس می سازد .مصداق عینی این نوع نقاشی ها نقش زنان در نقاشی دیواری شهری است.
In this paper, social semiotics is used to understand the meaning of the graffiti or wall paintings in Iran. Since these paintings can be the contour between power structures and public spaces, have importance and credit more than a visual form and reveal silent city codes. What the author has used as a research method is a qualitative method that has been smeared to content analysis and critical discourse analysis for understanding the urban representations, to be able to go further over the expected significance in urban wall paintings and with the help of semiotic techniques reach within graffiti as a social reality. In the theoretical framework, reality representation theory and the theory of Baudrillard, as two critical theories are borrowed, which believe our understanding of art always is mediated by factors, and these factors in the predetermined form, try to portray their message as real. Generally, this effectiveness influences the mental processes of the audience through the stereotypes and naturalization and this is what is considered subjectivity and objectivity. The findings of paper show that the Graffiti as part of the city’s body has always been a place of conflict of public space and power structures. Municipality, as part of the power knows itself as the owner of the city walls and has always sought to legitimize through myth-making of implications and in this process of legitimizing, women are often completely denied or eliminated or are seen in the expected roles of power.
Machine summary:
نوعي روش کيفي است که براي باز فهم نمودهاي شهري به رويکرد انتقادي و نشانه شناسي مجهز شده است تا بتواند از معاني مورد انتظاري که در نقاشيهاي ديواري شهري وجود دارد فراتر رفته و با کمک تکنيک هاي نشانه شناختي به بطن گرافيتي به عنوان يک واقعيت اجتماعي برسد.
شهرداري به عنوان بخشي از قدرت خود را مالک و صاحب ديوارهاي شهري ميداند و همواره در پي مشروعيت بخشي از طريق اسطورهسازي مفاهيم بوده است و در اين فرايند ابعاد گوناگوني از واقعيت شهري را به حاشيه سپرده است ، از اين رو در کنار نقاشيهاي ديواري رسمي همواره نفاشيهاي غير رسمي وجود دارد که حوزههاي متنوعي از حيات شهري را منعکس ميسازد.
ديوار شهري به عنوان مفهومي پويا و نه ايستا از طريق نظام نشانه اي خود قادر است ارزشهاي مورد توجه جامعه را به تماشاگران اطلاع دهد، در تضعيف يا تقويت غرور مدني جامعه ي مؤثر باشد؛ جايگاه و نوع ارزشها در زندگي روزمرهي شهري را به نمايش گذارد، کشف ميزان وفاداري شهروندان به رفتارهاي منطبق با قراردادهاي اجتماعي يا سلطه نهادهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي در شهر را روايت کند و فصول پي در پي تاريخ يک جامعه ي شهري را به نمايش گذارد.
در اين مقاله کوشش شده، به اين پرسش پاسخ دهد که ارتباط نقاشي ديواري پس از انقلاب با ميدانهاي قدرت چگونه بوده است ؟ ونقاشي ديواري به عنوان بخشي از فضاي عمومي، قدرت را چگونه بازنمايي ميکنند؟ اهميت و اهداف پژوهش هدف اصلي - بررسي نظام نشانه اي در نگاره هاي ديواري شهر تهران اهداف فرعي - فهم ارتباط ميان مکان (ديوار) و ميدان قدرت.
The Myth of the Present Time, Translated by Yousef Abazari, The Journal of Argonoon, Issue 18, Second Edition, Tehran: Ministry of Culture and Islamic Guidance Publications.