Abstract:
از مهمترین ابزارهای تحقق اهداف اقتصادی دولت در هر نظام اقتصادی، چگونگی دریافت مالیات براساس ساختارهای سیاسی و اقتصادی متفاوت هر جامعه میباشد. وضع مالیات در نظامهای اقتصادی بر پایه اهداف درآمدی، توزیعی، تخصیصی وتثبیتی صورت میپذیرد. علاوه بر تامین مالی دولت، مالیات اﺑﺰار ﻗـﻮی تنظیم اقتصادی و سیاستگذاری جهت ﺗﺼـﺤﯿﺢ شکست ﺑﺎزار، تامین عدالت اجتماعی، تامین اجتماعی و ﺗﻮزیﻊ ﻣﺠﺪد درآﻣﺪ نیز محسوب میشود. در راستای نیل به این مقصود، دولت با پرهیز از وضع مالیاتهای اختلالزا، مالیات بر عایدی سرمایه را در جهت بهبود توزیع درآمد (به شرط نبود اختلالزایی)، کنترل قیمتهای سوداگرانه داراییها و عایدات سرمایهای و همگرایی تفاوتهای بخشی اعمال میکند. در این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و اسنادی، رویکردهای فقهی، حقوقی و اقتصادی که در طراحی یک سیستم مالیات بر عایدی سرمایه باید در نظر گرفته شود، بیان گردید و شباهتها و تفاوتهای این مالیات با مالیاتهای اسلامی (خمس) بررسی شد. از جهت انطباق مالیات بر عایدی سرمایه با مالیاتهای اسلامی (خمس) نشان داده شد، این مالیات را میتوان بخشی از خمس دانست که از قوانین مرتبط با خمس در شمول افراد حقوقی، تعلق مالیاتی و سال مالیات پیروی نکرده و در بقیه موارد با توجه به اختیاراتی که در قانون داده میشود، این درجه انطباق پذیری افزایش مییابد. در جهت توجه به رویکردها در طراحی سیستم مالیات برعایدی سرمایه، فراهم بودن زیرساختها و بانکهای اطلاعاتی، شناسایی بازارهای مستعدتر شکلگیری تقاضای سوداگرانه، مشمولین مالیاتی، نرخ بهینه و محل مصرف درآمد این مالیات، معافیتها و تناسب آن با ملاحظات شرعی وکارایی اقتصادی از نکات مهمی هست که باید در سیاستگذاری و قوانین مربوط به این مالیات مورد توجه جدی قرار گیرد.
One of the most important tools for achieving the economic goals of the government in any economic system is the quality of collecting taxes based on the different political and economic structures of each society. Taxation in economic systems is based on income, distribution, allocation and stabilization goals. In addition to being a financial source for the government, the tax is counted as a strong economic regulation and policy-making tool for correcting market failure, ensuring social justice, social security, and income redistribution. To achieve this goal, the government trying to avoid imposing disruptive taxes, applies capital gains tax to improve income distribution, control the commercial prices of assets and capital gains, and increase convergence of differences among sectors. Using a descriptive-analytical method, the study expressed the jurisprudential, legal and economic approaches that should be considered in designing a capital income tax system, and investigated the similarities and differences of this type of tax with Islamic taxes (khums).
Machine summary:
ازاینرو در اين تحقیق به روش توصيفي- تحليلي با استفاده از مطالعات كتابخانهاي و اسنادي، ضمن بررسي تعریف سرمایه، عایدی سرمایه وماليات بر آن، رويكرد فقهي، حقوقي و اقتصادي كه در طراحي ماليات بر عايدي سرمايه بايد در نظر گرفته شود، بيان شده است.
برای تحقق ملاحظات شرعی و کارایی این پایه مالیاتی، شباهت و تفاوت مالیات بر عایدی سرمایه بهعنوان ابزار سياستي دولت با مالياتهاي اسلامي (خمس) و رویکردهایی که از نظر حقوقی و اقتصادی در به کارگیری این مالیات مطرح است و چگونگی تطابق آن با اهداف اقتصاد اسلامي از طریق اثرات اقتصادي اعمال ماليات بر عايدي سرمايه با در نظرگرفتن تورم، افزايش ارزش يك دارايي در طول زمان و كاهش ارزش يك دارايي براثرِ مستعمل شدن براي مالياتبندي بر سرمايه بررسی گردید.
کایولیونگ و ژانگ 1 (2000)، در مقالهای تحت عنوان تورم و مالیات بر عایدی سرمایه در یک اقتصاد کوچک باز به ارتباط ماليات برعايدي سرمايه با يكي از شاخصهای كلان اقتصادي، تورم پرداخته و نشان داده است وضع اين ماليات در يك كشوري كه با تورمهای بالا روبه رو است سبب كاهش رفاه اقتصادي گرديده و نوع داراييها و چگونگي نگهداري آنها و همچنين وضعيت انباشت سرمايه در كشور را تحت تاثير خود قرار ميدهد.
آرونداین 2 (2007) در مقاله اي با عنوان « تاثيرماليات بر عايدي سرمايه و هزينههای كاهش ماليات بر اقتصاد و درآمد» بیان كردکه عدم دریافت مالیات بر عایدی سرمایه میتواند کارایی تخصیص منابع را کم کند؛ به اين صورت که با افزایش اختلاف مالیاتی بین درآمد به دست آمده به شکل عایدی سرمایه و دیگر اَشکال درآمد، انگیزه منحرف کردن منابع به سمت فعالیت های غیرمولد به وجود میآید.