Abstract:
در طول تاریخِ نقل و انتقال حدیث، سندهای بسیاری مشاهده میشوند که نام و نشان راویان در آنها به گونهای ذکر شده است که زمینهساز اشتباه گرفتنِ ایشان با راویان دیگر و یا مجهول انگاشتنِ ایشان بوده است. این مسئله به اندازهای دامنهدار بوده که یکی از مهمترین محورها را در علم رجال، یعنی «تمییز مشترکات و توحید مختلفات» شکل داده است. در منابع فریقین توجه بسیاری به این مهم شده است، اما یکی از مهمترین مسئلهها در این زمینه، شناختِ کامل معیارهایی است که باید در فرآیند تمییز مشترکات بهکار رود. این مقاله، به طور مصداقی، بر روی نامهای بهکاررفته برای محمد بن عُمَر جِعابی از محدثانِ بزرگ فریقین، تمرکز کرده و از این رهگذر، به بیان معیارهایی پرداخته است که توجه به آنها میتواند این فرآیند را روشمند سازد. مهمترینِ این معیارها عبارتند از: تاریخ ولادت و وفاتِ راوی، استاد و شاگردِ وی در سند، سنّتِ اختصارگویی در ذکر نَسَبِ اشخاص، تصحیف و تحریف در نامهای راویان، تمایل برخی محدثان به تفنّن در تعبیر و خودداری از یادکرد از استادانِ خویش به طور یکنواخت، تدلیس و توجه به انتساب راویان به مکانهای مختلف.
Throughout the history of the transmission of the hadith, there are many Sanads in which the names of the narrators are mentioned in such a way that has caused the confuse of them with other narrators or to consider them unknown. This issue is so widespread that it has formed one of the most important branches in the science of Rijal, namely, Tamyyiz Mushtarekat & Tawhid Mukhtalefat. Much attention has been paid to this issue in the Shia and Sunni sources, but one of the most important issues in this regard is the full knowledge of the criteria that should be used in this process. This article, for example, focuses on the names used for Muhammad ibn 'Umar Ji'abi, one of the greatest narrators, and at the same time, It states the criteria that can guide this process. To be more methodical. The most important of these criteria are: the date of birth and death of the narrator, his teacher and student in the Sanad, the tradition of brevity in mentioning the lineage of persons, distortion in the narrators' names, the tendency of some narrators to Using different terms and refraining from mentioning masters uniformity, Tadlis and attention to the attribution of narrators to different places.
Machine summary:
بررسي معيارهاي مهم در تمييز مشترکات و توحيد مختلفات با تطبيق بر نام و نسب «ابوبکر جعابي »* ١ محمد عافي خراساني ٢ روح الله شهيدي چکيده در طول تاريخ نقل و انتقال حديث ، سندهاي بسياري مشاهده مي شوند که نـام و نشان راويان در آنها به گونه اي ذکر شده است که زمينه ساز اشتباه گرفتن ايشان بـا راويان ديگر و يا مجهـول انگاشـتن ايشـان بـوده اسـت .
يـک نمونـۀ قابـل توجـه در ايـن زمينـه ، ابوالحسن اهوازي است که ساکن نيشابور بـوده اسـت (خطيـب بغـدادي ، ۱۴۱۷: ۳۲۸/۱۱) و ظاهرا به همين دليل ، حسکاني که خود نيشابوري اسـت (فارسـي ، ۱۴۰۳: ۴۶۴)، در برخـي سندها از وي فقط با تعبير همسايۀ خويش ، «الجار» بدون هيچ نام و نشـان ديگـري يـاد نمـوده اسـت (حسـکاني ، ۱۴۱۱: ۲۵/۲)، بـا اينکـه هـيچ ترجمـه اي بـراي ابوالحسـن يافـت نمي شود که از وي با اين تعبير ياد کرده باشد.
در اينجا براي نمونه ، به بررسي يک مورد که نام جعابي به صورت «محمد بـن عمـر بن مسلم » تصحيف شده است ، مي پردازيم ؛ ابن عساکر مي گويد: «أخبرنا ابوعلي الحداد في کتابه ، ثم حدثني عبدالرحيم بن علي عنه ، نا محمد بن عمر بن مسلم ، نا عبدالله بن محمد، نا أحمد بن عمران الأخنسي ، نا ابوبکر بن عياش قال : سمعت أبا إسحاق يقول : ما أقلـت عينـي غمضـا منـذ أربعـين سـنه » (خطيـب بغـدادي ، .