Abstract:
در خودآزماییهای درس هشتم ادبیات فارسی سال دوم متوسطه پرسشی در مورد این رمان،ذیل معرفی رمان معروف< کلبه عموتم>انجام گرفته است که انگیزهی نویسنده در نگارش این مطلب شده است.در کتاب تاریخ ادبیات ایران و جهان(1)نیز در صفحهی 218 این رمان به اختصار معرفی شده است.در این مقاله نویسنده میکوشد با شیوهی عملی این داستان را از منظر عناصر داستانی تحلیل نماید.گفتنی است این اثر در قلمرو ادبیات رئالیستی و در حوزهی ادبیات پایداری جای میگیرد و داستانی نمادین است که فاصلهی طبقاتی را نشان میدهد.شخصیتپردازیهای داستان هنرمندانه،لحن شخصیتها هماهنگ با ابعاد فکری و فرهنگی آنهاست و به لحاظ درونمایه نیز حرفها و پیامهایی غیر صریح دارد.
Machine summary:
"برای این رمان،اثر جان اشتاین بک (8691-2091 میلادی)،ویژگیهایی به شرح زیر میتوان بیان کرد: ایهامآمیز است: هریک از دو واژهی «موشها»و«آدمها»دربردارندهی این مفاهیم است:الف-موشها:1-انسانهای چون موش،ترسو و ناتوان در مقابله با تلهی نیاز و اهرم ستم(مفهوم نمادین)2-جوندهی معروف ب-آدمها:1-مالکان و کارفرمایان،کسانی که فقط خود را انسان میدانند و برای کارگران جز به عنوان یک ابزار،ارزشی قائل نیستند.
در داستانهای رئالیستی،چون نویسنده قصد به تصویر کشیدن لایههای زیرین و زبرین جامعه و توصیف روحیات و رفتارهای اجتماعی (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) افراد متفاوت را دارد،مناسبترین زاویهی دید،سوم شخص مفرد است؛نظر گاهی که اشتاین بک به درستی آن را برای خلق موشها و آدمها برگزیده و ماهرانه به کار برده است.
راوی این داستان با لحنی جدی و رسمی خواننده را در جریان رویدادهای آن قرار میدهد و بدون اینکه ردپایی از خود نشان دهد و نسبت به حوادث رمان موضعگیری کند،بیطرفانه آنها را نقل میکند و بدون جانبداری میگذرد.
سخن آخر همانطور که در سطرهای پیشین اشاره شد،«اشتاین بک»نویسندهای رئالیست (واقعگرا)و«موشها و آدمها»،اثری رئالیستی(واقع گرایانه)است؛ممیزات عمدهای که در این اثر دیده میشود و آن را در قلمرو مکتب ادبی رئالیسم(واقعگرایی) جای میدهد،به اختصار عبارتاند از: معمولی بودن قهرمانان و شخصیتهای محوری،واقعی و فراگیر بودن موضوعات مطرح شده در آن،دوری از کشف و شهودهای عارفانه،فرع بودن صور خیال و آرایههای ادبی،نمایش زشتیها،سادگی زبان و گفتاری بودن آن؛مختصههایی که خاص آثار رئالیستی هستند و در آثار دیگر مکاتب ادبی قبل و بعد از رئالیسم،نمود کمتری دارند و بهندرت دیده میشوند."