Abstract:
همه مشاغل مدیریت مستلزم کاربرد مهارتهاست. گرچه در انجام دادن بعضی از وظایف، مهارتهای سهگانه لازم و ملزوم یکدیگر به نظر میرسند، با وجود این، ارزش نسبی آنها در سطوح و ردههای مختلف مدیریت فرق میکند. مدیران ردههای سرپرستی به مهارتهای فنی قابل ملاحظهای نیاز دارند زیرا که وظایف آنها غالبا ایجاب میکند که زیردستان خود را راهنمایی کنند یا آموزش دهند. در مقابل مدیران ردهبالای سازمانها چندان نیازی به مهارتهای فنی ندارند بلکه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و سازماندهی ایجاب میکند که به مهارت ادراکی قابل ملاحظهای مجهز باشند. مهارتهای انسانی تقریبا لازمه انجام دادن همه وظایف در همه سطوح مدیریت است زیرا که مدیران صرفنظر از نوع وظایف یا سطح مسیولیت و مقام با افراد انسان سر و کار داشته برای جلب همکاری و اثرگذاری بر رفتار آنها باید از مهارتهای انسانی برخوردار باشند. از این رو، امروزه، در مدیریت سازمانها، تاکید بر مهارتهای انسانی اولویت ویژهای پیدا کرده است. امروزه مدیریت و رهبری سازمانها و نهادها تا حد زیادی به کارایی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. بنابراین اگر مدیران آموزشی جامعه از مهارت و دانش کافی برخوردار باشند، بدون تردید نظام آموزشی اثربخشی خواهیم داشت. مدیر و رهبر آموزشی، علاوه بر دانایی و توانایی در زمینههای فنی و انسانی کار خود، باید بتواند وظایف آموزش و پرورش، رهبری مدیریت آن را در یک زمینه کلی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی ملاحظه کند. به عبارت دیگر، دارای مهارتهای فنی و انسانی و مهارت ادراکی باشد و همچنین در محیط آموزشی روابط اجتماعی مطلوب داشته باشد.
Machine summary:
مدیر و رهبر آموزشی ، علاوه بر دانایی و توانایی در زمینه های فنی و انسانی کار خود، باید بتواند وظایف آموزش و پرورش ، رهبری مدیریت آن را در یک زمینه کلی اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ملاحظه کند.
لوتانز، ترجمه (سرمد، ١٣٧٥: ١٣) مانات (١٩٨٩) گزارش میدهد که مدیران اثربخش و هدفمند به دیگران اجازه میدهند که در تصمیم گیریهای مدیریت مشارکت نمایند و به نیروهای ستادی خود کمک نمایند تا از آن چه که در مدرسه شان در حال انجام است ، آگاهی داشته باشند به نقل از دلخوش کسمایی، (١٣٨٣) مهارت های مورد نیاز مدیران را میتوان به صورت فنی، انسانی و ادراکی طبقه بندی کرد.
مدیر آموزشی برای انجام وظایف خاصی که دارد باید از مهارت های فنی کافی برخوردار باشد مهارت انسانی یعنی داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کار به وسیله دیگران ، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه ، درک انگیزه های افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان .
مهارت ادراکی یعنی توانایی درک پیچیدگی های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل دهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد سیستم آگاهی از این روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعیت های مختلف ، مدیر را قادر میسازد که به طریقی تصمیم گیری یا اقدام کند که موجبات اثربخشی سازمان و رضایت کارکنان آن را فراهم نماید مستلزم آموزش نظریه های علوم رفتاری بویژه تئوریهای سازمان ، مدیریت و تصمیم گیری و کاربرد عملی آنهاست .