Abstract:
استعارۀ مفهومی که رویکردی جدید در زبانشناسی شناختی است، در تبیین و روشنگری متون بهویژه متون دینی نقش به-سزایی دارد. کاربرد این نظریه در سبکشناسی شناختی و تحلیل متون ادبی و دینی میتواند کارگشا باشد. از آنجایی که زبان دین، زبانی استعاری است، استعارههای مفهومی در آن کارکرد فراوانی دارند. در این پژوهش بر آن هستیم تا براساس شیوۀ توصیفی- تحلیلی استعارههای هستیشناختی حوزۀ قیامت در جزء سی قرآن کریم را واکاوی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم که کارکرد استعارههای هستیشناختی حوزۀ مفهومی قیامت در جزء سی قرآن کریم به چه صورت است- ؟ با بررسی استعارههای هستیشناختی حوزۀ مفهومی قیامت در جزء سی قرآن کریم براساس نظریۀ استعارۀ مفهومی به چه ویژگیهایی میتوان دست یافت؟ یافتهها نشان میدهد که تجسمبخشیدن به مفاهیم انتزاعی و ملموسترکردن آنها از برجستهترین کارکرد استعارههای هستیشناختی است و بررسی استعارههای هستیشناختی حوزۀ مفهومی قیامت در جزء سی دستیابی به ویژگیهایی براساس استعارۀ مفهومی لیکاف و جانسون است.
Metaphor in literary and religious discourse is a dynamic tool for organizing abstract concepts. Conceptual metaphor, which is a new approach in cognitive linguistics, plays a significant role in explaining and clarifying texts, especially religious texts. The application of this theory in cognitive stylistics and analysis of literary and religious texts can be useful. Since the language of religion is a metaphorical language, conceptual metaphors have many functions in it. Conceptual metaphors, which are structural, ontological (existential) and directional, have been studied by many researchers. In this research, we aim to analyze the ontological metaphors of the Day of Judgment in Part thirty of the Holy Quran based on the descriptive-analytical method and answer these questions whether ontological metaphors as a cognitive process for Does the expression of the abstract concept of resurrection have an effective presence in the 30th part of the Holy Quran? What axes are included in the maps of the conceptual domain of Qayamat? The findings show that ontological metaphors to express the abstract concept of resurrection have a significant presence in the third part and the names of the conceptual domain of resurrection have various axes.
Machine summary:
(عبدي چاري و هدايتي عزيــزي ، ١٣٩٩: ٨٤) بــا توجه به انتزاعي بودن مفهوم قيامت ، در اين آيه ســعي شــده از استعاره اي ملموس مانند روز جدايي به منظور مفهوم سازي عيني تر استفاده گردد تا خواننده به وسيله تجربه جداشدن از چيزي ، معناي قيامت را نيز درک کند.
» (طالقاني ، ١٣٦٢: ٢١٧/٣) در اين آيه ، حوزه مقصد قيامت بر حوزه مبدأ ازجابرکنده شــدن درياها نگاشت مي شود و مفهوم انتزاعي قيامت در قالب يک رخداد که براي مخاطب قابل فهم است ، استعاري سازي شده است .
حوزه مبدأ که آتش افروخته است ، پديده اي است ملموس که از طريق اين حوزه ، بر حوزه مقصد يعني دوزخ که مفهومي انتزاعي است نگاشت شده است و مفهوم دوزخ برايمان تبيين مي شود که درواقع همان عذاب الهي است .
مقصود از «آتشي که تلظي مي کند» آتش جهنم اســت ، هم چنان که در جاي ديگر فرمود: ﴿کلا إنها لظي ﴾(معــارج /١٥) (طباطبايي ، ١٣٧٨: ٥١٤/٢٠؛ الطبرسي ، ١٤٢٥: ١٢٤/٢٧) مفهوم انتزاعي دوزخ به مثابه حوزه مقصد براي مخاطب ناملموس اســت ، بنابراين با استفاده از مفهومي عيني و محسوس که همان حوزه مبدأ آتش زبانه دار است ، ملموس و شناخته شده مي شود.
واژه «قيامت » که مفهومي انتزاعي است با توجه به استعاره هستي شناختي در زبان قرآن ، به اشکال مختلفي مفهوم سازي شده تا براي سشاملارةش اشومل مخاطب قابل درک و فهم شود.