Abstract:
همه جریان ها و رخدادهای تاریخی-سیاسیِ تاثیرگذار،ازجمله انقلاب اسلامی وآرمان ها و ارزش های آن همواره درمعرض تحریف،فراموشی وقلب معانی ومضامین اصلی واساسی بوده است؛ازاین روسوال اساسی این است:از بسترها و زمینه های تحریف و انحراف در مکتب سیاسی امام خمینی(ره)به عنوان نقشه راه انقلاب و جمهوری اسلامی کدامند و چگونه می توان از این امر جلوگیری کرد؟فرضیه این پژوهش نیزاین است جریان تحجرگرایی ازبسترها و زمینه های تحریف و انحراف در مکتب سیاسی امام خمینی(ره)می باشد که برخورداری از یک شاخص، وچراغ راه درفهم درست اصول انقلاب که در گرو فهم صحیح مکتب امام خمینی( ره) است،بازخوانی اصول مستند سیره ومکتب سیاسی امام خمینی(ره)،تقویت حافظه تاریخی جوانان،حرکت درمسیر ولایت فقیه،وهوشیاری دربرابرنفوذ بیگانگان،ازمهمترین موارد مقابله با آسیب های مکتب سیاسی امام خمینی(ره) است.به دیگر سخن شناخت صحیح و بی پیرایه از مفاهیم وگزاره های اساسی مدنظر اندیشه سیاسی ومکتب سیاسی امام خمینی(ره)وارائه آن به عنوان یک شاخص،قیاس،الگو ومدل قابل اتکاء برای ادامه مسیر در چارچوب رویکردها و رهیافت های انقلابی- اسلامی قلمداد می گردد که می تواند از کژروی ها درمسیر انقلاب اسلامی جلوگیری نماید.در پژوهش پیش رو چارچوب سوسوری توانسته است با روش تحلیل گفتمان ارتباط معنایی پیدا کند.
All influential historical-political currents and events, including the Islamic Revolution and its ideals and values, have always been subject to distortion, forgetfulness and the heart of the main and basic meanings and themes; What are Khomeini (RA) as the roadmap of the revolution and the Islamic Republic and how can this be prevented?The hypothesis of this research is that the current of petrification is one of the contexts and fields of distortion and deviation in Imam Khomeini's political school. Documentary principles of Imam Khomeini's political life and school, strengthening the historical memory of the youth, moving in the direction of Velayat-e-Faqih, and vigilance against the influence of foreigners, are the most important cases of dealing with the harms of Imam Khomeini's political school.In other words, correct and unaffected knowledge of the basic concepts and propositions considered by Imam Khomeini's political thought and political school (RA) and presenting it as a reliable indicator, analogy, model and model for continuing the path within the framework of revolutionary-Islamic approaches and approaches. In the present research, the Saussure framework has been able to find a semantic relationship with the method of discourse analysis.
Machine summary:
واژگان کليدي: انقلاب اسلامي، امام خميني(ره )، مکتب سياسي،آسيب شناسي،جريان تحجرگرايي ١دانش آموخته دکتري دانشگاه بو علي سينا مقدمه ازمهم ترين مسـائلي که همواره فلاسـفه و انديشـمندان با آن روبرو بوده اند،مسئله «تفسـيرپذيري»١ مفاهيم بوده اسـت ؛و اين مسـئله ازاين حيث اهميت دارد که غالب شـدن هرنوع تفسـيري از اين مفاهيم ، مسـير حرکت کلي جامعه رابه سـمت وسـوي خاص خود جهت ميدهد.
در پژوهش پيش رو،برخي از آثاري را که به واســطه ،مدعي شــرح و بســط مکتب و انديشـه سـياسـي امام (ره )هسـتند،ذيلا مورد اشـاره قرار مي دهيم و در نهايت خلاء پژوهشـي را که دراين حوزه وجود دارد واين پژوهش بر آن اســت تا حتي المقدور آن را پرکند،توضــيح خواهيم داد:ازميان کتب ،مي توان به کتابي مانند"درآمدي بر نظريه ســياســي امام خميني(ره )"،تاليف محمدرضــا دهشــيري تحت انتشــارات مرکز اســناد انقلاب اسـلامي اشـاره کرد که ميخواهند با بررسـي اصـلي ترين آثار سـياسـي از امام (ره )در دوران حيات وبعد ازآن ،نظام نامه فکري-ســـياســـي امام (ره ) را بنا بر روايت خود،مورد تجزيه وتحليل قرار دهند.
به لحاظ تاريخي اگر سـنگ وارگي فکري را مرحله اي از ايسـتايي در روند حرکتي بشـر به سـوي تکامل انسـاني تلقي کنيم ، مي توان «مشرکان » را که دربرابر قيام اصلاحي انبياء مقاومت کرده اند، اولين متحجران خواند، گروه دوم کساني بودند که گرچه به ظاهر اسـلام آوردند، اما نتوانسـتند در ادامه ازباورهاي قبيله اي خود دسـت برداشـته و دين را برقبيله ترجيح دهند وهمين باعث شـد تا به نصـب الهي و تنصـيص نبوي تمکين نکنند (شـيرخاني و رجايي نژاد، ١٣٩٢: ٦٢) سـير حرکت اين جريان در دوران بعد ازرحلت پيامبرضـربات فراواني را بر پيکر انديشـه ي اسـلامي وارد کردند و زمينه ي انحرافات گسترده اي را در تاريخ اسلام مهيا نمودند.