Abstract:
در این مقاله به دنبال بررسی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران در دوران اوباما و ترامپ برمبنای نظریه رئالیسم تهاجمی میباشیم. رئالیسم تهاجمی در صدد است تا به معمای امنیت پاسخ دهد و در این میان تنها راه دستیابی به امنیت اقناعکننده را، افزایش دائمی قدرت میداند تا در پرتو آن کشورها با کسب قدرت نسبی به امنیت نسبی (در مقایسه با دیگران) دست یابند. این نظریه بیشترین قابلیت را برای توضیح سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران را در دوران مورد مطالعه دارد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران در دوران اوباما و ترامپ برمبنای نظریه رئالیسم تهاجمی چگونه بوده است؟ در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه مطرح میشود: که برمبنای نظریه رئالیسم تهاجمی ایالات متحده چه در دوره باراک اوباما و چه در دورهی دونالد ترامپ به دنبال حفظ موقعیت خود در منطقه و همچنین مهار ایران و کاهش نفوذ آن میباشد.
The foreign policy of the United States of America after the Islamic
revolution in Iran has always had a hostile approach towards the Islamic
Republic of Iran, and in the form of extensive sanctions under the seventh
chapter of the United Nations Charter in economic, financial, and military
dimensions, confiscating Iran's public property and isolating the country. It
has been with the tactics of Iranophobia. The United States, both in the era
of Barack Obama and in the era of Donald Trump, has always sought to
secure the nuclear issue, ballistic missiles, Israel's security and the peace
and security of the Middle East, terrorism and human rights through the
trick of Iranophobia. Its maximum interests have been in the Middle East
region. This research, with a descriptive-analytical approach based on the
theory of aggressive realism, seeks to compare the foreign policy of Barack
Obama and Donald Trump towards Iran.
Machine summary:
اين پژوهش با رويکردي توصيفي - تحليلي در پي پاسخ به اين سوال اسـت کـه سياسـت خارجي ايالات متحده آمريکا در قبال ايران در دوران اوباما و ترامپ برمبناي نظريه رئاليسم تهـاجمي چگونه بوده است ؟ در پاسخ به پرسش مذکور اين فرضيه مطرح ميشود: که برمبنـاي نظريـه رئاليسـم تهاجمي ايالات متحده چـه در دوره بـاراک اوبامـا و چـه در دوره ي دونالـد ترامـپ بـه دنبـال حفـظ موقعيت خود در منطقه و همچنين مهار ايران و کاهش نفوذ آن ميباشد.
بررسي سياست خارجي ايالات متحده آمريکا در دوران اوباما و ترامپ از اين نظر اهميت دارد که ايالات متحده به عنوان ابر قدرت نظام بين الملل در ابعاد اقتصادي ، نظامي ، مالي و به عنوان رقيب ايران در منطقه خاورميانه چه نوع اسـتراتژي در قبـال ايـران در پـيش مـي - گيرد.
به طور کلي محورهاي سياست خارجي اوباما در قبـال ايـران را برمبناي اين ديدگاه نو واقع گرايان تهاجمي که معتقد هسـتند، قـدرت هـا بـراي رسـيدن بـه امنيت مطلق در انديشـه ي از ميـان بـردن تهديـد قـدرت هـاي بـالقوه اي هسـتند کـه امکـان دستيابي به هژموني را دارا مي باشند، اين گونه مي توان برشمرد: استراتژي هاي ناظر بر محدودسازي عرضه و دسترسي ايران به تکنولوژي چند منظوره رويکرد مبتني بر جلوگيري از دسترسي به فناوري و توان توليد تسليحات هسـته اي و نـه سياست مهار کاهش گزينه هاي کنشگري از طريق ابزارها و انزواي سياسي ايران در سطح منطقه محدودسازي منابع و دسترسي مالي ايران افزايش فشارهاي خارجي و داخلي به ايران در خصوص راهبرد اوباما نسبت به ايران در بحـث هسـته اي، در سـند راهبـرد امنيـت ملـي ايالات متحده آمريکا در سال ٢٠١٠، ذکر گرديده است که : «ايالات متحده آمريکا تمـام تلاشش را براي بازداشتن ايران از دستيابي به سلاح هاي هسته اي انجام مـيدهـد و چنانچـه ايران به تعهدات بين المللي خودش در خصوص برنامه سـلاح هـاي هسـته اي عمـل نمايـد، ميتواند در مسير ادغام اقتصادي و سياسي با جامعه بين المللي حرکـت کنـد، در غيـر ايـن صورت از روش هاي گوناگوني در جهـت کنتـرل و انـزواي ايـران اسـتفاده خواهـد شـد» .