Abstract:
هدف: این پژوهش با هدف سنجش دانش پزشکان عمومی درباره اختلال تبدیلی و سایر اختلال های پزشکی انجام شده است.
روش: آزمودنی های پژوهش را 136 نفر از پزشکان عمومی تشکیل داده اند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای عبارت از بیست پرسش دربردارنده شرح حال بیماران فرضی و پرسش هایی درباره تشخیص و درمان بود. نتایج 136 پاسخنامه، که پیش از شرکت در دو دوره بازآموزی مدون روانپزشکی برای پزشکان عمومی، تکمیل نموده بودند، با استفاده از آزمون های آماری کولوموگوروف- اسمیرنوف، من- ویتنی و کروسکال- والیس تحلیل شد.
یافته ها: بیشتر پزشکان، علیرغم به دست آوردن نمره بالا در پرسش های مربوط به تشخیص پزشکی، در پاسخ به پرسش های مربوط به تشخیص اختلال تبدیلی نمره پایینی به دست آوردند، به طوری که به پرسش های مربوط به تشخیص صرع کاذب، فلج تبدیلی و کوری تبدیلی تنها بترتیب 24، 16و 22 درصد آزمون شوندگان به درستی پاسخ دادند. میانگین این نمرات در گروههای مختلف از نظر جنس و دانشگاه محل تحصیل تفاوت معنی داری نداشت، اما با افزایش سن و مدت فراغت از تحصیل ، سطح نمرات کاهش می یافت که این کاهش فقط در مورد تشخیص اختلال تبدیلی معنی دار بود.
نتیجه: بر پایه یافته های پژوهش حاضر دانش پزشکان مورد بررسی در زمینه تشخیص موارد پزشکی در سطحی مطلوب است. اما در زمینه تشخیص اختلال تبدیلی از این نظر در سطح پایینی بوده اند.
Machine summary:
"با این تعریف، پزشک در برابر یک چالش تشخیصی قرار میگیرد: آیا نشانه از یک زمینه پزشکی طبی- عصبی ناشی میشود یا صرفا به عوامل استرسزای روانی مربوط است؟ آیا بیمار واقعا دچار نشانه شده است یا به قصد فریبدادن پزشک ادای آن را درمیآورد؟ چنین چالشی میتواند آزار دهنده باشد، چرا که شک به اختلال ساختگی یا تمارض، مراقبین پزشکی را با خشم ناشی از گولخوردن از بیمار روبرو میکند و احساس بیهودگی، پریشانی، بازیچه بیمارشدن، دشمنی و حتی تحقیر را در آنان بر میانگـیزد(کاپلان6 و سادوک7، 1998)، احساساتی که میتواند در قضاوت آنان سوگیری ایجاد کند.
1 هدف این بررسی، سنجش دانش پزشکان عمومی شرکتکننده در بازآموزیهای مدون روانپزشکی درباره اختلال تبدیلی بوده و امید است یافتههای آن در برنامهریزیهای آموزش مداوم کمککننده باشد."