Abstract:
پس از رونق نسبی پژوهش کیفی در جهان غرب در چند دهه اخیر، در کشور ما نیز این سنخ پژوهش، نظر برخی از
پژوهشگران را به محور جلب کرده است. اما پژوهش کیفی هم در غرب و هم در نزد ما ازلحاظ مفهومی،
خاستگاههای نظری، قلمرو و حوزه کاربرد، و حتی روش پژوهش با ابهامهای جدی روبهرو است. هدف این مقاله،
کمک به ایضاع چنین اموری است. در این راستا، نخست درباره مفهوم کیفیت با توجه به دیدگاه منطقیون بحث و
سپس ارتباط آن با پژوهش کمی و کیفی بررسی شده است؛ و سرانجام، درباره دو خاستگاه عمده روش پژوهش
کیفی یعنی مردمشناسی فرهنگی و مکتب تفسیری (هرمنوتیک) به اجمال بحث شده است.
مفهوم کیفیت، پژوهش کیفی، دیدگاه تفسیری، دیدگاه تحصلی(پوزیتیویسم)، مردمشناسی
فرهنگی، روش قومنگاری.
Machine summary:
"بر مبنای دیدگاه اصحاب تفسیر و در تقابل با پوزیتیویستها که حامیان اصلی روشهای کمی هستند، حوزهای از پدیدههای انسانی شامل ارزشها، نگرشها، و مقالات اجتماعی و فرهنگی قابل تمیز است که به دلیل آنکه در متن و بافت جامعه روی میدهند و با ذهنیت بازیگران صحنه اجتماع عجیناند، سنخیت بیشتری با روش پژوهش کیفی دارند تا پژوهش کمی، وانگهی، در روش کمی دست کم به آن صورت که در علوم انسانی و اجتماعی بهکار برده میشود، همیشه از تحلیلهای کیفی سرد برده شده است و میشود.
دیدگاه دوم، که از آن بهعنوان دیدگاه کیفی یاپستپوزیتیویسم(1) [پساتحصلی [یاد میشود، و به نوبه خود زیر مجموعههایی را دربر میگیرد، بر آن است که برخی از پدیدهها، مخصوصا پدیدههایی که با نفسانیات انسان، تعاملات اجتماعی و فرهنگی و امور معنوی سروکار دارند، با روش کمی نشئت گرفته در علوم طبیعی به بهترین صورت قابل مطالعه نیستند و لذا برای مطالعه آنها باید به روش کیفی متوسل شد.
مرور اجمالی تاریخچه پژوهش چه ازلحاظ نظری و چه عملی نشان میدهد که این روش از دو خاستگاه کلی که زمینههای آنها در قرن نوزدهم میلادی فراهم شد و در قرن بیستم گسترش یافت، و حتی به نحوی با هم درآمیختند، سرچشمه گرفته است: یکی از این دو خاستگاه که بیشتر جنبه میدانی و علمی دارد، در مطالعات مردمشناختی، مخصوصا گونه فرهنگی ـ اجتماعی آن، ریشه دارد؛ و خاستگاه دوم بر مبنای آرا و افکار متفکرانی شکل گرفته است که به نحوی از انحا روشهای کمی پوزیتیویستی را برای مطالعه مسائل انسانی نارسا یافتهاند."