Abstract:
برخی مقالهء«رد ایدهآلیسم»اثر جورج ادوارد را که در سال 3091 منتشر شد، سرآغاز فلسفهء تحلیلی میدانند.مورد در این مقاله میگوید که اگر ایدهآلیسم جدید اصولا یک حکم در باب جهان کرده باشد،این است که«جهان روحانی است»و هر برهانی که برای اثبات این حکم به کار رود،الزاما یکی از مقدمههایش این گزاره است که«بودن همانا به ادراک درآمدن است».پذیرفتن این گزاره شخص را ملزم به قبول این نظر میکند که متعلق یک ادارک نمیتواند از خود آن ادراک تمیز داده شود.مورد تلاش میکند ثابت کند که این نظر نادرست است و بین عمل ادراک و عین ادراک شده تمایز وجود دارد.در نتیجه استدلال مور،ایدهآلیسم کموبیش از صحنهء فلسفهء غرب محو شد و جای آن را شکلهای گوناگون رئالیسم گرفت.
Machine summary:
"از وجود داشتن مدرک بودن است،به منزلهء یکی از مقدمههایش استنتاج کرده است؛وآنگهی کسی که ابدا ادعا نکرده که آن را ثابت کرده،مگر با استفاده از این مقدمه که
ایدهآلیستهایی که این واژه امروزه بدون هیچ قید و شرطی به آنها اطلاق میشود-حکم کنم که اگر آنها میگویند وجود داشتن مدرک شدن است،از مدرک شدن فقط
مقالهای کاملا جدید معنای عبارت وجود داشتن مدرک شدن است را،تا جایی
آنها چنین برداشتی ندارند که اصل وجود داشتن مدرک شدن است،در صورت صدق،صرفا یک حقیقت ترکیبی بدیهی است؛آنها قضیهء دیگری را،که به
امر برای اثبات اینکه آنها بر این گمان نیز،نیستند که آن حقایق وجود دارند/چنیناند
برای این الفاظ و مفاهیم چه معنایی قائل میشوند؟یک انتزاع زمانی و فقط زمانی ناروا است که در صدد باشیم به جزئی-از چیزی که از آن انتزاع شده-تصریح کنیم که
آنچه این شروط معمولا بر آن تصریح دارند،این است که گرچه آن دو شیء متمایزند،باوجوداین،نه فقط شما میتوانید،بلکه باید،با آنها چنان برخورد کنید که گویی
هم احساس سبز وجود دارد،به یقین مرادم این است که آنچه در هر دو مشترک است
آبی پدید میآید؛به این معنا که معتقدند وجود داشتن مدرک شدن است؛تنها به این
قول به اینکه احساس وجود دارد،قول به این است که
این است که وجودش و روحانی بودن واقعیت محتواهای یک بیداری و هوشیاری هستند ه نسبت به چیزی-از جمله،بهطور قطع،نسبت به محتوای خودش-بیدار و
که چه دلیلی بر این فرض داریم که چیزی مطابق احساسهای ما وجود دارد بلکه این
داشته باشند،ممکن است کاذب باشد،ولی اگر این امر دلیلی برای شک در وجود ماده"