Machine summary:
")3 براساس چنان برنامه از پیش تنظیم شده ای, خاورشناسان روسی به تاریخ ادبیات ایران نیز دست بردند و تلاش کردند تا برای هر دسته از مردم ایرانی تبار خراسان بزرگ, تبارنامه ای جدا فراهم آورند; از این رو رودکی سمرقندی را (از آن سبب که سمرقند در نزدیکی تاجیکستان بود) تاجیک, ابوعلی سینا را (به آن دلیل که بخارا امروز در ازبکستان است), ازبک, فارابی را (از آن رو که زادگاهش در جنوب قزاقستان کنونی بوده) قزاق و نظامی گنجه ای را شاعر آذربایجان شوروی, معرفی کردند.
این کتاب, سیاهه ای است از مصائبی که خراسانیان قدیم و تاجیکان امروز پس از جدایی از پیکره ایران در کارنامه زندگی فرهنگی خویش دیدند و محمدجان شکوری (شکوراف) که خود از پیشگامان نهضت احیای ملی در میان قلم به دستان تاجیک است, براستی که حق (معنویت, زبان و احیای ملی تاجیکان) را به نیکی گزارده است و با یادکرد گذشته تاریخی و فرهنگی ملت خود و پیوند و یکسانی آن با فرهنگ ایرانی, به دفاع از این هویت به تاراج رفته برخاسته است.
کتاب افزون بر اطلاعات مفید سیاسی ـ تاریخی و حتی ادبی, به لحاظ زبانی نیز حائز اهمیت است, چراکه نمونه ای است کامل از نثر روشنفکر معاصر تاجیک, همراه با برخی واژگان جدید و قابل تأمل برای نویسندگان کنونی ایران, واژگانی همچون: نامبر (مشهور), سببگار, گوش رس آوردن (به سبک دیدرس یا دست رس) تیار بودن (آماده بودن), فهمش و فهما (اسم مصدر و صفت فاعلی از فهم), همبود (وحدت), پیخست کردن (دریافتن), حسابیدن, پوپسه (تهدید), پرتافته شود (برداشته شود) گرسنه نشینی (اعتصاب غذا) و…."